در اقتصاد دیجیتال، نرم افزار شما مزیت رقابتی شماست

دسته بندی: HBR
5 دقیقه زمان مطالعه
1401/02/11
0 نظر

بسیاری از شرکت‌ها به رقابت دیجیتال با استقبال از روش‌هایی مانند در پیش گرفتن رویکرد اجایل، ایجاد مراکز نوآوری، خرید شرکت‌های استارت‌آپ یا برون‌سپاری توسعه اپلیکیشن به شرکت‌های مشاور پاسخ می‌دهند. اما تحول آفرین‌های واقعی می‌دانند که در اقتصاد دیجیتال، هر کسی که بهترین نرم‌افزار را بسازد، برنده می‌شود. 

شرکت‌هایی که می‌خواهند رقابت کنند نیاز دارند باید برنامه‌نویسان خود را توانمند کنند و یک «نگرش نرم‌افزاری» را پیش بگیرند. به جای تسک، به تیم خود مسئله دهید.  آزمایش های زیادی انجام داده و شکست ها را تحمل کنید. به سرعت اهمیت داده و برنامه‌نویسان خود را به مشتریان نزدیک نگه دارید.

پانزده سال پیش، زمانی که من به عنوان مدیر محصول در آمازون کار می‌کردم، جف بزوس در جلسه با حضور همه کارکنان شرکت  اعلام کرد که آمازون یک خرده‌فروش نیست، بلکه یک شرکت نرم‌افزاری است.

او گفت: ” کار ما چیزی نیست که در جعبه‌های پستی باشد. او به ما گفت: ” این نرم‌افزاری است که جعبه‌های پستی را بر سر راهشان می‌فرستد.” توانایی ما برای برد در گرو توانایی ما برای مرتب کردن بهتر ذرات مغناطیسی روی هارد درایو نسبت به رقبا است.” 

کمی بعد از آن من آمازون را ترک کردم تا شرکت خودم، Twilio را تاسیس کنم. اما از آن زمان به بعد، درس جف همیشه با من همراه بوده‌است، به خصوص زمانی که من به سراغ مشتریانمان می‌روم، که بسیاری از آن‌ها درگیر تحول دیجیتالی هستند.

این شرکت ها امیدوارند از تحول آفرینانی مانند Uber، Lyft، Airbnb و Spotify تقلید و با غول هایی مانند آمازون و Salesforce رقابت کنند. اما بسیاری از آن‌ها آنچه که بزوس مدت‌ها پیش می‌دانست را درک نمی‌کنند: در اقتصاد دیجیتال، هر کسی که بهترین نرم‌افزار را بسازد برنده می‌شود.

متاسفانه، بسیاری از شرکت‌ها هرگز توسعه نرم‌افزار را به عنوان یک شایستگی اصلی در نظر نگرفته اند. آنها به برنامه‌های پکیجی که توسط فروشندگان نرم‌افزار فروخته می شوند متکی هستند و مشاورانی را برای نوشتن کد سفارشی استخدام می‌کنند. مشکل این است که این برنامه‌ها به صورت عمومی هستند و نمی توان آنها را خیلی سفارشی سازی کرد.

این کار ممکن است برای سیستم‌های backend مانند منابع انسانی و مالی خوب باشد، اما برای بخش‌هایی از کسب‌وکار که با مشتری روبرو هستند، استفاده از نرم‌افزار عمومی (off-the-shelf software ) دیگر پاسخگو نیاز آنها نیست.

اگر از نرم افزار مشابهی، مانند بقیه استفاده می کنید، چگونه می توانید متمایز شوید و مزیت رقابتی کسب کنید؟ در آن بخش از کسب‌وکار، انتخاب شما دیگر “ساختن یا خریدن” نیست. بلکه “ساختن یا مردن” است.

این بدان معناست که سازمان‌ها باید تیم‌های توسعه نرم‌افزار خود را بسازند و برنامه‌نویسان خود را توانمند سازند تا بتوانند در حل مشکلات خلاقیت داشته باشند.شرکت‌ها می‌توانند برای بهبود مهارت کارکنان واحد تکنولوژی خود شروع به کار کنند، زیرا این افراد جزو با ارزش ترین کارمندان شما هستند و اغلب یک ابتکارات بکری دارند.

شرکت‌ها همچنین باید مهندسان نرم‌افزار سطح بالا را استخدام کرده و حفظ کنند. یک شرکت غیر فنی چگونه توسعه دهندگان بزرگ را به جذب کند؟ شما باید دیدگاه خود را نسبت به برنامه‌نویسان تغییر دهید. بهترین مهندسان برای شرکتی که با آن‌ها مانند “code monkeys” رفتار می‌کند کار نخواهند کرد . وقتی که در دفتر گیر کرده و کدهایی که دستوری هستند را می زند.

برنامه‌نویسان عالی یک صندلی در بخش مدیریت و تصمیم گیری می خواهند. مهندسین را در حل مسائل استراتژیک و تصمیم گیری دخیل کنید. به آن‌ها صدایی برای شکل دادن به آینده شرکت و آزادی و استقلال برای خلاق بودن دهید.

ارتقا نقش برنامه‌نویسان نیاز به زیرکی (یا گاهی نه چندان زیرک) در قدرت دارد و گاهی اوقات باعث واکنش شدید بخش‌هایی از سازمان می شود که با افزایش نفوذ تکنولوژی احساس خطر می کنند. برای انجام این کار، باید طرز فکر کل سازمان را تغییر دهید. تعهد باید از بالا شروع شود.

یک حقیقت ناخوشایند

مدیران فعلی اغلب با پذیرش روش‌هایی مانند اجایل و آموزش دادن هزاران نفر به رقابت دیجیتال پاسخ می‌دهند. سایر پاسخ‌های رایج عبارتند از ایجاد «مراکز نوآوری» جدا از شرکت مادر، پیدا کردن استارت‌آپ‌هایی که امیدوارند DNA خود را در سراسر سازمان منتشر کنند، و برون‌سپاری توسعه اپلیکیشن به شرکت‌های مشاوره 

با این حال، اغلب شرکت‌ها متوجه می‌شوند که پس از برداشتن این گام‌های محبوب، هیچ چیز واقعا تغییر نکرده است. پیشروهای دیجیتال هنوز هم در حال پیشرفت سریع هستند زیرا ساخت نرم‌افزار در DNA  آن‌ها است.

خبر خوب این است که امروزه توسعه نرم‌افزار نسبت به دهه گذشته آسان‌تر است. برنامه نویسان  به‌جای نوشتن برنامه‌ها از ابتدا، میکروسرویس‌ها را به هم می‌چسبانند و برنامه‌های کوچکی که هر کدام ویژگی‌های خاصی مانند ارتباطات و صورت‌حساب را ارائه می‌کنند، آماده می‌کنند و ابزارهای توسعه‌دهنده مدرن و اتوماسیون نیز کارها را سرعت می‌بخشند.

نتیجه می‌تواند عمیق باشد. ساخت نرم‌افزارداخلی به این معنی است که برنامه‌های می‌توانند کاملا متناسب با نیازهای منحصر به فرد سازمان شما باشند. به جای این که از شرکت‌های بزرگ نرم‌افزاری برای یک ویژگی جدید التماس کنید و سپس ماه‌ها یا حتی سال‌ها برای دریافت آن منتظر بمانید، تیمی از مهندسان داخلی را تشکیل دهید که در عرض چند هفته یا حتی چند روز کد را تولید کنند. 

به عنوان مثال، وقتی Patrick Doyle در سال ۲۰۱۰ مدیرعامل Domino شد، تشخیص داد که در بازار کالا مصرفی، بهترین راه برای به دست آوردن مزیت رقابتی ارائه تجربه بهتر به مشتری است.

این به معنای داشتن نرم‌افزار بهتر و اپلیکیشن های عالی برای گوشی‌های هوشمند است. Domino سازمان توسعه خود را ۱۰ برابر گسترش داد و توسعه دهندگان را با تیم های بازاریابی یکپارچه کرد. آن‌ها با کمک هم برنامه‌ها و ویژگی‌های نوآورانه ایجاد کردند، مانند مواردی که به مشتریان اجازه می‌دهد پیشرفت سفارش خود را از فر پیتزا گرفته تا درب خانه دنبال کنند.

 این نرم‌افزار  فوق العاده به دومینو این امکان را داد تا از رقبایش پیشی بگیرد و به بزرگ‌ترین پیتزای زنجیره‌ای در آمریکا تبدیل شود. قیمت سهام دومینو از سال ۲۰۱۲ از ۳۲ دلار به ۴۰۰ دلار افزایش‌یافته است که نسبت به اپل، فیس بوک و گوگل در آن دوره زمانی عملکرد بهتری داشته‌است.

ING  یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های جهان، در سال ۲۰۱۳ و زمانی که Ralph Hamers مدیر عامل آن شد، تحول مشابهی را آغاز کرد. Hamers با سرمشق گرفتن از استارت‌آپ‌های فناوری، ING را به اولین سازمان دیجیتال تبدیل کرد.

او سرمایه‌گذاری‌های  زیادی در توسعه نرم‌افزار انجام داد و مهندسان نرم‌افزار را تشویق کرد که ریسک کنند و خلاق باشند، که هدف این کار توسعه برنامه‌های داخلی برای جایگزین کردن بسته‌های تجاری بود.

در سال ۲۰۱۸، تیم کوچکی از مهندسان یک برنامه سفارشی برای جایگزین کردن یک پکیج سیستم نرم‌افزاری گران‌قیمت که توسط نمایندگان خدمات مشتری بانک استفاده می‌شد، توسعه دادند. 

نرم‌افزار داخلی بهتر از پکیج نرم‌افزاری قدیمی عمل می‌کند و هزینه آن بسیار کم‌تر است. بهتر از همه این است که ING هر وقت بخواهد می‌تواند به اضافه کردن ویژگی‌های جدید ادامه دهد.

پویایی مشابهی در Target، U-Haul و Allianz، بزرگترین شرکت بیمه جهان، در حال انجام است. این سازمان‌ها در حال اتخاذ یک «ذهنیت نرم‌افزاری» هستند که از برخی اصول اصلی استفاده می‌کند:

مشکلات را مشخص کنید، نه تسک‌ها را

به طور سنتی، افراد در بخش تجاری ایده‌های خود را مطرح می‌کنند و آن‌ها را به برنامه‌نویسان تحویل می‌دهند تا به کد تبدیل شوند. به جای این کار، اجازه دهید برنامه‌نویسان به حل مشکلات کسب‌وکار کمک کنند. چه کسی بهتر از افرادی که تکنولوژی را درک می‌کنند می‌داند چگونه می توان از نرم‌افزار را برای بهبود کسب‌وکار استفاده کرد؟

تحمل شکست  

آزمایش شرط لازم برای نوآوری است. محیطی ایجاد کنید که در آن برنامه‌نویسان آزمایش‌های کوچک زیادی انجام دهند و در آن شکست به جای مجازات جشن گرفته شود. سپس کالبدشکافی کرده و به دقت بررسی کنید تا متوجه شوید، که چرا یک آزمایش شکست خورد و چه چیزی را می‌توانید از آن تجربه یاد بگیرید.

شیفته سرعت شوید

استارت‌آپ‌ها کدهای جدید را به طور مداوم و هر روز ارسال می‌کنند. شرکت ها دیگر نمی توانند ماه‌ها را صرف توسعه برنامه های جدید کنند. شما باید بی وقفه به دنبال راه هایی برای کاهش زمان لازم برای رفتن از «ایده عالی» به تولید کد کارآمد باشید.

برنامه‌نویسان را به مشتریان نزدیک نگه دارید

موانع سازمانی که باعث جدا کردن برنامه‌نویسان از افرادی که واقعاً از نرم افزار آنها استفاده می کنند را بردارید. وقتی برنامه‌نویسان با مشتریان صحبت می‌کنند، می‌توانند ویژگی‌های بهتر و مفیدتری را در زمان کمتری ارائه دهند.

هر سازمانی طرز فکر سازنده را به شیوه خودش می‌پذیرد.اما این اصول، چارچوبی را برای ایجاد یک سازمان توسعه نرم‌افزار در سطح جهانی فراهم می‌کنند، بنابراین می‌توانید سریع‌تر به نیازهای مشتری پاسخ دهید و خود را با بازاری که به صورت دائمی در حال تغییر است، وفق دهید و با آمازون‌های جهان همسو شوید.

این پست ترجمه‌ای است از مقاله

In the Digital Economy, Your Software Is Your Competitive Advantage منتشر شده در وب‌سایت HBR. 

امتیاز شما به این مقاله:

مطالب مرتبط