مدل دبل دایموند (Double Diamond) چیست؟

8 دقیقه زمان مطالعه
1402/12/28
0 نظر

برای شروع یک طراحی خلاقانه، باید از مسیرهای پر پیچ‌‌وخم و سختی عبور کنیم. با وجود دیدگاه‌ها و امکانات بی‌شماری که باید در نظر گرفته شوند، پیدا کردن مسیر درست دلهره‌آور به نظر می‌رسد؛ اما شرکت‌های بزرگ مانند مایکروسافت، استارباکس و لگو چگونه با روش‌های خلاقانه خود به بهترین نتایج دست پیدا می‌کنند؟ شورای طراحی بریتانیا پس از مطالعه روش‌های حل مسئله‌‎ این شرکت‌ها، متوجه شد که همگی اقدامات مشابهی را دنبال می‌کنند. سپس در سال ۲۰۰۵، با توجه به این اقدامات، مدلی به نام Double Diamond یا همان الماس دوگانه را سازماندهی کرد و ارائه داد تا همه‌ی افراد در فرآیند طراحی و حل مسئله از آن استفاده کنند. اگر شما هم می‌خواهید با به‌کارگیری این روش در طراحی UX، مسائل را به طور خلاقانه‌تری حل کنید، ادامه مطلب را از دست ندهید.

مدل دبل دایموند چیست؟

مدل دبل دایموند چیست

مدل الماس دوگانه یک رویکرد پرکاربرد در تفکر طراحی است که چارچوبی ساختاریافته برای حل مسئله و نوآوری ارائه می‌دهد. با استفاده از این مدل، ابتدا مشکلات کشف می‌شوند، سپس راه‌حل‌های خلاقانه معرفی و به طور مکرر اصلاح می‌شوند. این مدل شامل دو «الماس» است که هرکدام یک مرحله مجزا را نشان می‌دهند:

الماس اول: بر درک فضای مسائل و مشکلات تمرکز می‌کند.

الماس دوم: بر توسعه فضای راه حل تمرکز دارد.

(تصویر مدل)
مدل دبل دایموند از ۴ مرحله اصلی تشکیل شده که در ادامه هر مرحله را به طور کامل شرح می‌دهیم، اما قبل از آن اجازه دهید به مفهوم واگرایی و همگرایی در این مدل بپردازیم.

مفهوم واگرایی و همگرایی در مدل Double Diamond

مفاهیم مدل دبل دایموند

اگر نگاهی به نمودار مدل الماس دوگانه بیندازید، متوجه واگرا و همگرا بودن مراحل آن خواهید شد. واگرایی و همگرایی دو مفهوم اساسی در این مدل هستند که فرآیند طراحی را هدایت می‌کنند.

واگرایی: به گسترش و ایجاد طیف گسترده‌ای از ایده‌ها اشاره دارد. این به معنی بررسی دیدگاه‌های مختلف، طوفان فکری خلاقانه و در نظر گرفتن راه‌حل‌های مختلف برای یک مشکل است. در طول این مرحله، هدف طراحان این است که به طور گسترده فکر کنند و تا حد امکان ایده‌های بیشتری را بدون ارزیابی زودهنگام یا محدود کردن گزینه‌ها ایجاد کنند.

همگرایی: از سوی دیگر، همگرایی شامل تمرکز و پالایش ایده‌های تولید شده در مرحله واگرایی است. این به معنی ارزیابی گزینه‌های مختلف و شناسایی امیدوارکننده‌ترین ایده‌‌ها است. همگرایی نیاز به تفکر انتقادی و تجزیه و تحلیل برای انتخاب ایده‌هایی دارد که به بهترین وجه با اهداف پروژه، نیازهای کاربر و محدودیت‌ها هماهنگ هستند. با محدود کردن گزینه‌ها، همگرایی به طراحان کمک می‌کند تا تلاش‌های خود را متمرکز کنند و با اطمینان به جلو حرکت کنند.

واگرایی و همگرایی با هم یک فرآیند پویا و تکراری را در مدل الماس دوگانه تشکیل می‌دهند. طراحان به طور متناوب بین کاوش در احتمالات و انتخاب کردن، ایده‌های خود را تا رسیدن به راه‌حل نهایی گسترش می‌دهند و اصلاح می‌کنند. این رویکرد تکراری امکان انعطاف‌پذیری، سازگاری و نوآوری را فراهم می‌کند.

۴ مرحله اصلی مدل دبل دایموند

مراحل مدل دبل دایموند

مدل دبل دایموند که از مطالعه فرآیندهای خلاقانه شرکت‌های مختلف پدیدار شد، ۴ مرحله مشترک را در نحوه روش‌های نوآوری نشان می‌دهد. این مراحل عبارتند از:

  1. کشف (Discover)
  2. تعریف (Define)
  3. توسعه (Develop)
  4. ارائه (Deliver)

همانطور که می‌بینید، حرف اول تمام این مراحل با D شروع می‌شود، به همین دلیل به مدل الماس دوگانه، ۴D هم گفته می‌شود. خب حالا وقت آن رسیده هریک از این مراحل واگرا و همگرا را بررسی کنیم.

مرحله اول، کشف (Discover)

مرحله‌ی اول از مدل دبل دایموند، کشف نام دارد. وقتی هنوز اطلاعی درباره نیازها، خواسته‌ها و رفتارهای کاربران نهایی خود ندارید، چگونه می‌خواهید محصولی کاربردی برایشان طراحی کنید؟ در مرحله‌ کشف باید تا حد امکان در مورد عوامل مختلف تاثیرگذار بر مشکلات و راه‌حل‌های بالقوه اطلاعات کسب کنید. شرکت‌ها ابتدا مشکلی که سعی در حل آن دارند را به طور واضح تعریف می‌کنند، سپس ایده‌های اولیه خود را به اشتراک می‌گذارند. کشف یا جمع‌آوری اطلاعات می‌تواند شامل انجام تحقیقات بازار، مطالعه رقبا یا صحبت مستقیم با افرادی باشد که قرار است از محصول یا خدمات شما استفاده ‌کنند.

مرحله‌ی کشف واگرا است، به این معنی که باید ذهنی باز داشته باشید و همه راه‌حل‌های ممکن را در نظر بگیرید تا چیزی از قلم نیافتد. از آنجایی که جمع‌آوری این حجم از اطلاعات کار طاقت‌فرسایی است، باید این اطلاعات را به خوبی مدیریت و سازماندهی کنید. مثلا یک سند خلاصه بسازید که یافته‌ها و بینش‌های کلیدی را خلاصه می‌کند.

مثال

به عنوان مثال، استارباکس از طراحان خود می‌خواهد که قبل از شروع طراحی هر چیزی، زمانی را به عنوان باریستا در کافه‌های خود بگذرانند. این کار باعث می‌شود تا طراحان تجربه مشتری را به طور واضح درک کنند و طرح‌هایی بر اساس بینش‌های دنیای واقعی ایجاد کنند.

به طور کلی، مرحله Discovery مدل Double Diamond پایه و اساس بقیه مراحل طراحی را تعیین می‌کند. با درک کامل مشکل و زمینه‌ی آن، طراحان می‌توانند تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند و در نهایت راه‌حل‌های بهتری ایجاد کنند.

مرحله دوم، تعریف (Define)

هنگامی که تمام داده‌ها را در مرحله اول جمع‌آوری کردیم، به مرحله تعریف می‌رویم. در مرحله دوم، باید تمامی اطلاعات مرحله‌ی اول را از طریق یک قیف، فیلتر کنیم. این کار به ما کمک می‌کند روی مهم‌ترین چیزها تمرکز کنیم و در جزئیات غیر مرتبط گرفتار نشویم. اگر اطلاعات به دست آمده را فیلتر نکنیم، ممکن است در نهایت وقت خود را برای چیزهایی تلف کنیم که واقعا مهم نیستند. با فیلتر کردن داده‌هایمان، می‌توانیم مسائل کلیدی و فرصت‌های پنهان را شناسایی کنیم و مطمئن شویم که در مسیر درست قرار داریم. این فرآیند فیلتر و پالایش همان «همگرایی» است.

همکاری در مرحله دوم بسیار مهم است، زیرا طراحان با ذینفعان از جمله کاربران، مشتریان و سایر اعضای تیم همکاری نزدیکی دارند تا اطمینان حاصل کنند که همه در راستای بیانیه مشکل و اهداف، همسو هستند. این به تقویت درک مشترک و مالکیت پروژه کمک می‌کند و برای موفقیت آن بسیار مهم است.

در پایان مرحله تعریف، شما باید یک هدف روشن برای طراحی خود داشته باشید. یعنی بدانید که چه مشکلی را می‌خواهید حل کنید، چرا حل این مشکل مهم است و چگونه باید موفقیت خود را بسنجید. با این وضوح، شما آماده هستید تا به مرحله بعدی مدل الماس دوگانه بروید!

مرحله‌ سوم، توسعه (Develop)

در مرحله توسعه، طراحان آستین‌های خود را بالا می‌زنند و شروع به تولید ایده می‌کنند. مرحله توسعه مانند مرحله اول با تفکر واگرا آغاز می‌شود، زیرا هدف طراحان ایجاد طیف گسترده‌ای از ایده‌ها بدون قضاوت یا انتقاد است. این مرحله اغلب شامل تکنیک‌هایی مانند طوفان فکری، طراحی و نمونه‌سازی سریع است. هدف مرحله توسعه این است که تمامی احتمالات، از جمله ایده‌های غیرمتعارف را بررسی کنید. نمونه‌سازی نقش مهمی در این فرآیند ایفا می‌کند و به طراحان اجازه می‌دهد تا ایده‌های خود را به سرعت آزمایش و تکرار کنند.

در طول مرحله توسعه، طراحان با ذینفعان از جمله کاربران، مشتریان و سایر اعضای تیم همکاری نزدیک دارند. بازخورد این ذینفعان، اطمینان حاصل می‎کند که راه‌حل‌های در حال توسعه نیازها و انتظارات کاربران نهایی را برآورده می‌کنند. طراحان به طور مداوم ایده‌های خود را بر اساس بازخورد حاصل از آزمایش و ارزیابی، اصلاح و بهبود می‌بخشند تا در نهایت با فیلتر و همگرایی، یک نمونه اولیه بسازند. این رویکرد تکراری تضمین می‌کند که راه‌حل نهایی هم موثر و هم کاربرپسند است. در پایان مرحله توسعه، طراحان باید یک مفهوم یا نمونه اولیه داشته باشند که آزمایش و تایید شده باشد.

مرحله چهارم، ارائه (Deliver)

در مرحله‌ی نهایی، تمام کار سخت مراحل قبلی نتیجه می‌دهد، زیرا طراحان از یک مفهوم به واقعیت می‌رسند. حالا به جای کاوش و تکرار، تمرکز طراحان بر اجرای نمونه‌ اولیه است. هدف از مرحله نهایی این است که نمونه طراحی را زنده کنیم و آن را به کاربران نهایی تحویل دهیم. این مرحله نیاز به همکاری با ذینفعان مختلف از جمله توسعه‌دهندگان، مهندسان، بازاریابان و مدیران پروژه دارد تا اطمینان حاصل شود که راه‌حل به طور موثر و کارآمد اجرا می‌شود. هنگامی که نمونه‌ طراحی اجرا شد، تحت آزمایش و ارزیابی نهایی قرار می‌گیرد تا اطمینان حاصل شود که اهداف مورد نظر را برآورده می‌کند و تجربه کاربری مثبتی را ارائه می‌دهد. این ممکن است شامل تست قابلیت استفاده، تضمین کیفیت و تست عملکرد برای شناسایی و رفع هرگونه مشکل باشد.

در نهایت، نمونه‌ی طراحی شده برای مخاطبان موردنظر راه‌اندازی می‌شود. پس از راه‌اندازی، طراحان باید همچنان به نظارت، ارزیابی و جمع‌آوری بازخورد ادامه دهند تا اصلاحات بیشتر را برای موفقیت مداوم اعمال کنند.

مزایای استفاده از مدل الماس دوگانه در طراحی UX

مزایای استفاده از مدل دابل دایموند

مدل الماس دوگانه یک رویکرد جامع و کاربرمحور برای طراحی UX ارائه می‌دهد. با استفاده از این رویکرد، طراحان می‌توانند تجربیات کاربری کاربردی‌تر و موفق‌تری ایجاد کنند. مزایای استفاده از این مدل در طراحی UX عبارتند از:

  • رویکرد ساختاریافته: مدل دبل دایموند فرآیند طراحی را به مراحل مجزا تقسیم می‌کند. این ساختار از نادیده گرفتن مراحل ضروری جلوگیری می‌کند و یک رویکرد جامع برای حل مسئله ارائه می‌دهد.
  • تمرکز کاربر محور: این مدل تاکید زیادی بر درک نیازهای کاربر دارد و به طراحان کمک می‌کند تا بینشی در مورد رفتارهای کاربر، نقاط مثبت و نقاط منفی رابط کاربری به دست آورند.
  • انعطاف‌پذیری: این رویکرد امکان آزمایش، یادگیری و اصلاح را بر اساس بازخورد و آزمایش کاربر فراهم می‌کند. این انعطاف‌پذیری به طراحان کمک می‌کند تا با ظهور بینش‌های جدید در طول فرآیند طراحی سازگار شوند و تغییرات را اعمال کنند.
  • همکاری و ارتباط: مدل Double Diamond باعث ارتقای همکاری و ارتباط بین اعضای تیم می‌شود. در نتیجه، اشتراک دانش ساده‌تر و کیفیت نمونه نهایی بهتر می‌شود.
  • کاهش ریسک: با پیروی از یک فرآیند ساختاریافته و تکراری، خطر ایجاد راه‌حل‌های غیرکاربردی که ربطی به اهداف کاربر ندارند هم کاهش پیدا می‌کند. در نتیجه، احتمال بازطراحی‌های پرهزینه یا شکست محصول به صفر می‌رسد.
  • افزایش کارایی: این مدل با ارائه یک نقشه راه برای طراحان، کارایی را افزایش می‌دهد و طراحان را قادر می‌سازد تا تلاش‌های خود را بر حیاتی‌ترین جنبه‌های مشکلات متمرکز کنند.
  • افزایش خلاقیت: با تشویق طراحان به کشف طیف گسترده‌ای از ایده‌ها و راه‌حل‌ها، خلاقیت و نوآوری را تقویت می‌کند. تفکر واگرا در مرحله توسعه امکان تولید مفاهیم بدیع و غیرمتعارف را فراهم می‌کند. در نتیجه، راه‌حل‌های منحصربه‌فرد کشف می‌شوند.

سخن پایانی

مدل دبل دایموند نه فقط یک ابزار کاربردی برای طراحان، بلکه یک چارچوب است که می‌تواند برای هر فردی در هر صنعتی کاربردی باشد، زیرا می‌توان آن را برای هر مشکلی که نیاز به راه حل دارد، اعمال کرد. هر طراح روش خاص خود را برای انجام فرآیند طراحی دارد، اما داشتن یک نقشه راه به شما امکان می‌دهد تمام توان خود را روی موقعیتی که در دست دارید متمرکز کنید و این در دراز مدت باعث صرفه‌جویی در وقت شما می‌شود. با استفاده از این روش، می‌توانید از روش‌های معمولی برای حل مسئله فراتر بروید و نوآوری را در حل مسائل مختلف افزایش دهید. پس منتظر چه هستید؟ هرچه سریع‌تر این روش را در فرآیند طراحی خود اعمال کنید.

منابع: 

www.justinmind.com | www.blog.logrocket.com | www.thefountaininstitute.com

۵/۵ - (۱ امتیاز)

مطالب مرتبط