خانه / طراحی رابط کاربری (UI) / فضای منفی (Negative Space) در طراحی چیست؟

فضای منفی (Negative Space) در طراحی چیست؟

فضای منفی (Negative Space) در طراحی چیست؟

نویسنده:

انتشار:

به‌روزرسانی:

تعداد نظرات: 0

زمان مطالعه: 7 دقیقه

بیشتر ما تصور می‌کنیم که سکوت، خالی بودن فضا و بی‌رنگ بودن، نکات منفی هستند که باید از آن‌ها دوری کنیم. اما واقعیت این است که سکوت، نبود رنگ و فضاهای خالی هستند که باعث می‌شوند ما صدا را بشنویم، رنگ را ببینیم و به وجود اشیای مختلف پی‌ببریم. در طراحی هم برای ایجاد کنتراست بهتر، از مفهومی به نام فضای منفی (Negative Space)‌ کمک می‌گیریم.

فضای منفی یا فضای سفید (White Space)‌ به فضای خالی بین المان‌های مختلف در طراحی تعاملی گفته می‌شود. در این مقاله قصد داریم بیشتر با Negative space و کاربرد آن در طراحی رابط کاربری (UI) آشنا شویم. همراه ما باشید.

فضای منفی (Negative Space) چیست؟

فضای منفی (Negative Space) که به آن فضای سفید هم گفته می‌شود،‌ به بخشی از چیدمان گفته می‌شود که خالی مانده است. این فضای خالی می‌تواند دور یک المان، درون آن یا بین المان‌های مختلف قرار گرفته باشد. فضای منفی برای تشخیص و تمایز المان‌های مختلف از یکدیگر، ایجاد شده است.

فضای منفی در UI

این فاصله نه تنها محدوده هر المان را مشخص می‌کند، بلکه بر اساس اصول گشتالت می‌تواند یک ارتباط بصری موثر بین بخش‌های مختلف طراحی بسازد. بنابراین فضای سفید یک عنصر مهم در طراحی است که تاثیر مثبتی روی تجربه کاربر می‌گذارد. به گفته مدس سوگارد (Mads Soegaard)، هم‌بنیان‌گذار Interaction Design Foundation:

«فضای سفید مانند یک بوم است؛ این فضا پس‌زمینه‌ای است که المان‌های مختلف را کنار هم نگه می‌دارد و باعث دیده شدن آن‌ها می‌شود».

چطور از فضای منفی در طراحی UI استفاده کنیم؟

در طراحی UI/UX فضای منفی یک فاکتور مهم در بهبود کاربری و ناوبری وب‌سایت است. برای اینکه به‌طور بهینه از negative space در طراحی سایت و محصولات دیجیتال استفاده کنید، باید به نکات زیر توجه کنید:

  • فضای منفی، فضای هدررفته نیست. وجود این فضا برای ایجاد کنتراست و سلسله‌مراتب بصری ضروری است.
  • فضای منفی یک المان فعال در UI است. وجود این فضا به طراحی اجازه تنفس می‌دهد و تجربه کاربری (UX) بهتری را ایجاد می‌کند.

سیستم فاصله‌گذاری ثابت (۸pt Grid)

برای ثبات بصری، فاصله‌ها را روی مضارب ۸ (۸، ۱۶، ۲۴، ۳۲، …) استاندارد کنید. این کار طراحی، پیاده‌سازی و نگه‌داری را ساده و همسان می‌کند. اگر به دقت ریزتر نیاز داشتید، از نیم‌گام ۴px استفاده کنید.

Design tokens: اگر سیستم‌دیزاین دارید، فاصله‌ها را به‌صورت token تعریف کنید تا طراح و برنامه‌نویس هر دو از یک منبع واحد استفاده کنند.

اصل طراحی توضیح رسمی
ابتدا محتوا، سپس فاصله‌گذاری پیش از تعیین فاصله‌ها، لازم است سلسله‌مراتب و اولویت‌بندی محتوا به‌صورت شفاف مشخص شود؛ سپس فاصله‌ها متناسب با این ساختار تعریف شوند تا ارتباط معنایی بین بخش‌ها حفظ گردد.
تقدم فاصله داخلی بر فاصله بیرونی فاصله داخلی (Padding) یک المان، به‌ویژه در کارت‌ها و جعبه‌ها، باید کمتر یا مساوی فاصله بیرونی (Margin) بین المان‌ها باشد تا گروه‌بندی بصری به‌درستی ادراک شود.
یکپارچگی در مقیاس فاصله‌گذاری استفاده از یک مقیاس ثابت (مانند مضارب ۸ پیکسل) برای Margin، Padding و Gap باعث ایجاد هماهنگی بصری و سهولت در نگهداری طراحی می‌شود.
خط‌کشی نامرئی فعال نگه‌داشتن Baseline تایپوگرافی و خطوط Grid در فرآیند طراحی به هم‌ترازی دقیق المان‌ها کمک کرده و از بی‌نظمی بصری جلوگیری می‌کند.
سخاوتمندی در ابعاد لمس‌پذیری برای عناصر تعاملی، حداقل ابعاد لمسی 44pt یا 48dp رعایت شود و در محیط‌های شلوغ موبایل، ابعاد بزرگ‌تر در نظر گرفته شود تا تجربه کاربری بهبود یابد.
اصلاح تایپوگرافی پیش از کاهش فاصله‌ها پیش از کاهش فاصله بین عناصر، بهتر است با تنظیم وزن تایپوگرافی یا افزایش کنتراست، خوانایی و تفکیک‌پذیری را بهبود بخشید.
بررسی چندگانه در ابعاد مختلف تغییرات فاصله‌گذاری باید در چند نقطه شکست (Breakpoint) و نیز نقاط بحرانی نمایشگر بررسی شود تا در تمام دستگاه‌ها تعادل بصری حفظ گردد.

انواع فضای منفی در طراحی رابط کاربری

در طراحی تجربه کاربری (UX) و رابط کاربری (UI)، دو نوع فضای منفی داریم: فضای ماکرو (Macro) و فضای میکرو (Micro). به‌طور کلی به فاصله بین اجزای بزرگ طرح، فضای ماکرو و به فاصله بین اجزای کوچک یا فضای درون یک المان، فضای میکرو گفته می‌شود.

انواع فضای منفی

فاصله میکرو همانطور که از اسم آن مشخص است، فضای کوچک‌تری را اشغال می‌کند و برای فواصل کوتاه مثل فاصله بین حروف و … استفاده می‌شود. در حالی که فاصله ماکرو، فضای بیشتری را اشغال می‌کند و تاکید بیشتری روی تمایز بین المان‌ها دارد. به طور معمول در طراحی UI/UX، به فواصل مختلف پدینگ (Padding)، مارجین (Margin) و فاصله بین خطوط (Line Spacing‌) گفته می‌شود. 

تفاوت بین فضای منفی (negative space) و فضای سفید (white space)

اگر بخواهیم کوتاه بگوییم، این دو تعریف هیچ تفاوتی با هم ندارند؛ اما چرا به دو اسم مختلف شناخته می‌شوند؟ ریشه این تفاوت به مبدا این دو تعریف برمی‌گردد. مفهوم فضای سفید از صنعت چاپ شروع شد؛ زمانی که صفحات چاپی سفید بودند و هر فضایی که دور، بین و درون حروف و تصاویر وجود داشت، سفید بود.

فضای منفی و فضای سفید

مفهوم فضای منفی از عکاسی گرفته شده است. در عکاسی به فضای تمرکز و کانون توجه فضای مثبت و به هر چیزی که در اطراف این کانون قرار دارد، فضای منفی گفته می‌شود. امروزه در طراحی UI/UX، مفهوم فضای سفید یا فضای منفی هیچ ارتباطی با رنگ سفید و کانون توجه ندارد، بلکه بیشتر به خالی بودن فضا در طراحی محصولات دیجیتال اشاره دارد.

در عمل، «فضای سفید» اغلب همان «فضای منفی» است؛ با این تفاوت که فضای منفی همیشه کارکرد ادراکی دارد: گروه‌بندی (Proximity)، ناحیه مشترک (Common Region) و تمایز شکل/زمینه (Figure–Ground) را ممکن می‌کند؛ بنابراین به‌جای حذفِ «چیزها»، داریم «ادراک کاربر» را سامان می‌دهیم.

اهمیت و مزایای استفاده از Negative Space

تصور کنید که وارد یک اتاق پر از وسایل مختلف شده‌اید؛ مبلمان، قفسه‌های مختلف، کیف، کوهی از لباس و کتاب و …. آیا می‌توانید در این وضعیت تمرکز کنید؟ آیا می‌توانید چیزی را که به‌دنبال آن هستید پیدا کنید؟ این کار چقدر از شما زمان می‌برد؟ حسی که در این لحظه دارید، مشابه حسی است که کاربر وقتی با یک صفحه پر از المان‌های مختلف و بدون ذره‌ای فضای خالی روبه‌رو می‌شود، تجربه می‌کند. هم کاربران و هم طراحان، گاهی تصور می‌کنند که پر کردن فضای محصول با المان‌ها و ویژگی‌های مختلف می‌تواند کمک‌کننده باشد و کاربر را به چیزی که می‌خواهد برساند.

مزایای فضای منفی

اما این تصور اشتباه است؛ معمولا کاربر به همه‌چیز با هم نیاز ندارد. برعکس، وجود تعداد زیادی المان و عنصر مختلف بدون فضای آزاد می‌تواند تمرکز او را بهم بزند و باعث شود تا برای رسیدن به هدف خود، انرژی و وقت بیشتری را صرف کند. به گفته آرون والتر، طراح محصول و مدیر تجربه کاربری:

«اگر همه المان‌های صفحه برای جلب توجه کاربر فریاد بزنند،‌ صدای هیچ کدام شنیده نمی‌شود.»

مزایای فضای منفی

به‌صورت خلاصه می‌توانیم به موارد زیر به‌عنوان مزایای فضای منفی اشاره کنیم:

  • خوانایی و مرور راحت‌تر صفحه را به‌دنبال دارد.
  • سلسله مراتب بصری را بهبود می‌دهد.
  • بدون استفاده از المان‌های اضافه مثل جدول، فلش و …، پیوندی شفاف و قابل درک بین عناصر ایجاد می‌کند.
  • با دادن فضای کافی به هر المان، از به هم‌ریختگی طرح جلوگیری می‌کند.
  • تمرکز کاربر را به عناصر اصلی جلب می‌کند و از حواس‌پرتی جلوگیری می‌کند.
  • به صفحه سبک مشخص و ظرافت می‌بخشد.

فضای منفی و دسترس‌پذیری

فضای منفی فقط «زیباسازی» نیست؛ انتخاب آگاهانه فاصله‌ها مستقیما روی خوانایی و قابلیت استفاده اثر می‌گذارد. طبق WCAG (1.4.12 – Text Spacing) رابط باید با افزایش فاصله‌ها هم درست کار کند:

  • فاصله بین خطوط: حداقل ۱.۵× اندازه فونت
  • فاصله بعد از پاراگراف: حداقل ۲× اندازه فونت
  • فاصله بین حروف: حداقل ۰.۱۲× اندازه فونت
  • فاصله بین کلمات: حداقل ۰.۱۶× اندازه فونت

رعایت این حدود باعث می‌شود اگر کاربر برای خواناتر شدن متن spacing را زیاد کرد، چیزی از محتوا یا عملکرد از دست نرود.

نکاتی که در استفاده از فضای منفی باید به آن ها توجه کنیم

در کنار تمام مزایایی که استفاده از Negative Space دارد، نکات و معایبی هم دارد که توجه به آن‌ها می‌تواند نتیجه نهایی شما را متحول کند. این نکات عبارتند از:

  • اسم گیج‌کننده

بسیاری از افراد که آشنایی عمیقی با حوزه طراحی ندارند، در ابتدا تصور می‌کنند که فضای منفی واقعا به یک تاثیر بد روی طراحی اشاره دارد. به همین خاطر نیاز است که که در زمان صحبت با کاربر یا ذی‌نفعان، تعریف درست فضای منفی و فضای سفید را توضیح دهید.

فضای منفی

  • مجاب کردن ذی‌نفعان برای استفاده بهینه از فضای منفی

تعداد زیادی از ذی‌نفعان اعتقاد دارند که یک محصول خوب، باید تا حد ممکن مملو از اطلاعات باشد. در اینجا وظیفه شما به عنوان یک طراح، متقاعد کردن افراد است که وجود اطلاعات زیاد در یک صفحه با تجربه کاربری بهتر افراد مساوی نیست.

  • نیازمند معماری اطلاعات ساختاریافته

اگر یک معماری اطلاعات فکر شده و دقیق پشت طراحی نباشد، فضای منفی نمی‌تواند از یک طراحی بد، یک طراحی بی‌نقص بسازد. در نتیجه در وهله اول نیاز است که به معماری اطلاعاتی که در محصول نمایش داده می‌شوند فکر کنید و سپس شروع به استفاده بهینه از فضای خالی کنید.

جمع‌بندی

فضای منفی (Negative Space) به فضای خالی و ضروری در طراحی گفته می‌شود که به المان‌های مختلف،‌ اجازه تنفس و خودنمایی می‌دهد. شاید به‌عنوان یک طراح فکر کنید که وجود تعداد زیادی عنصر در یک صفحه به کاربر در رسیدن به هدفش کمک کند، اما این کار تنها باعث حواس‌پرتی کاربر و تجربه کاربری منفی برای او می‌شود. 

 

منابع

uxplanet.org | usabilitygeek.com

سوالات متداول

فضای منفی (Negative Space)، که گاهی به آن فضای سفید (White Space) نیز گفته می‌شود، به بخش‌های خالی یا بدون محتوای مهم در طراحی گفته می‌شود که بین یا اطراف المان‌ها قرار دارند. این فضا می‌تواند هر رنگ، بافت یا حتی تصویر پشت‌زمینه‌ای باشد، اما نقش اصلی آن ایجاد تعادل، بهبود خوانایی، کاهش بار شناختی و هدایت تمرکز کاربر است.

از نظر طراحی، فضای سفید (White Space) و فضای منفی (Negative Space) مفهوم یکسانی را منتقل می‌کنند و قابل جایگزینی هستند. هر دو به فضای خالی اطراف و بین عناصر طراحی اشاره دارند—فضاهایی که لزوماً سفید نیستند—و هدفشان تأکید بر تمرکز بصری، سازمان‌بندی و تعادل در ساختار رابط است.

برای استفاده کاربردی از فضای منفی در رابط کاربری، به این نکات توجه کنید:
– از فضای خرد (micro; مانند فاصله بین خطوط یا آیکون‌ها) و فضای کلان (macro; مانند فاصله بین بلوک‌های محتوا) به‌درستی استفاده کنید.
– فضای منفی را به‌عنوان یک عنصر فعال (Active Negative Space) برای هدایت تمرکز یا به‌عنوان فضای غیر فعال (Passive Negative Space) برای ایجاد تنفس بصری به‌کار ببرید.
– رعایت یک مقیاس ثابت (Consistent Spacing) برای فاصله‌ها، مقیاس‌بندی دقیق و ایجاد هارمونی در طراحی ضروری است.

فرصت‌های شغلی

ایجاد محیطی با ارزش های انسانی، توسعه محصولات مالی کارامد برای میلیون ها کاربر و استفاده از فناوری های به روز از مواردی هستند که در آسا به آن ها می بالیم. اگر هم مسیرمان هستید، رزومه تان را برایمان ارسال کنید.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *