هرچه بیشتر با دنیای تجربه کاربری و محصول آشنا شوید، احتمال اینکه با کلمات کاربردپذیری، قابلیت استفاده و اصطلاح انگلیسی Usability برخورد کنید، بیشتر میشود. کاربردپذیری یکی از مفاهیم اصلی در طراحی تجربه کاربری (UX) است که در عین ساده بودن، بسیار قدرتمند است و میتواند موفقیت یا عدم موفقیت محصول شما را رقم بزند. در این مقاله از بلاگ آسا قصد داریم با مفهوم قابلیت استفاده، جایگاه آن در تجربه کاربری، ویژگیهای محصولات کاربردپذیر و مفاهیم مرتبط با کاربرد پذیری آشنا شویم. با ما همراه باشید.
کاربرد پذیری (Usability) چیست؟
کاربردپذیری، قابلیت استفاده یا usability، روشی برای سنجش میزان آسانی استفاده از یک محصول است. Usability معیاری است که نشان میدهد یک کاربر در یک موضوع خاص، تا چه حد کارآمد و با رضایت، میتواند از یک محصول برای دستیابی به یک هدف مشخص استفاده کند. این مفهوم به طراحان کمک میکند تا مطمئن شوند که محصولات مختلف، چه فیزیکی و چه دیجیتال، میتوانند تا حد امکان ساده و بدون دردسر مورد استفاده قرار گیرند. طراحان معمولا کاربرد پذیری یک طرح را در طول فرایند طراحی و توسعه، از Wireframe و طرحهای اولیه تا تحویل نهایی اندازهگیری میکنند، تا حداکثر قابلیت استفاده را تضمین کنند.
ویژگیهای یک محصول کاربردی
اگر به دنبال طراحی کاربردی یک محصول و به خصوص محصول دیجیتال (مانند وبسایت، اپلیکیشن، نرمافزار و …) باشید، باید به المانها و اصول طراحی کاربردپذیر توجه کنید. برای اینکه یک محصول، کاربردی (usable) باشد، باید به ۶ عنصر در طراحی آن توجه کنید. در ادامه این ۶ عنصر را بررسی میکنیم.
اثربخشی (Effectiveness)
یک محصول اثربخش، به کاربر کمک میکند تا کارهای لازم را با دقت و بدون مشکل انجام دهد.
کارایی (Efficiency)
محصولی با کارایی بالا، سرعت تعامل کاربر با محصول و تکمیل فرایندها توسط او را افزایش میدهد.
رضایت و تعامل (Engagement and satisfaction)
هرچه میزان رضایت کاربر هنگام تعامل با محصول بالاتر باشد، نشاندهنده کاربردپذیری بیشتر آن است. رضایت را میتوان از طریق مشاهده کاربر حین کار با محصول و یا نظرسنجی بعد از کار با محصول سنجید.
تحمل و مدیریت خطاها (Error Tolerance)
برای مشخص کردن این عنصر باید ابتدا تعداد خطاها، دلایل ایجاد خطا، دفعات و شدت آنها را پیدا کنیم و سپس نحوه تعامل کاربر با این خطاها را ببینیم. سپس باید به فکر بهینه کردن خطاها باشیم تا هم تعداد آنها کمتر شود و هم تنها زمانی به کاربر اخطار دهیم که شرایط کاملا ضروری باشد.
یادگیری آسان (Ease of Learning)
در یک محصول کاربردی، کاربران اولیه باید بتوانند به راحتی کار با محصول را یاد بگیرند و با هر بار برگشت به برنامه، فرایند تعامل با محصول برایشان راحتتر شود.
خاطرهانگیزی (Memorability)
محصول ما باید به گونهای باشد که اگر کاربر بعد از مدتی دوباره به محصول برگشت، بتواند به راحتی عملکردها و بخشهای مختلف محصول را به خاطر بیاورد.
نقش کاربردپذیری در تجربه کاربری
اولین قدم این است که بدانید کاربرد پذیری و تجربه کاربری یکسان نیستند. قابلیت استفاده به اینکه چقدر راحت میتوانیم یک کار مشخص را با محصول انجام دهیم و راحتی کلی محصول اشاره دارد. اما تجربه کاربری یا UX به تجربه کلی کاربران از محصول، از ابتدا تا انتهای مسیرشان اشاره دارد. در تجربه کاربری، تمرکز اصلی روی بهبود مسیر کاربر در محصول است تا در نهایت، حس و تجربه کاربر از کار با برنامه ما مثبت باشد. کاربردپذیری بخش مهمی از یک تجربه کاربری (UX) خوب است، اما در نهایت هر کدام مفاهیم متفاوتی هستند که ما را در مسیر شناخت جنبههای مختلف فرایند طراحی راهنمایی میکنند.
چطور یک طراحی کاربردپذیر داشته باشیم؟
برای اینکه بتوانید یک محصول با قابلیت استفاده خوب طراحی کنید، لازم است که ابتدا روی مفهوم و موضوع کلی محصولتان تمرکز کنید؛ به عبارتی نباید محصول را بخش بخش کنید و باید کلیت آن را در نظر بگیرید.
بعد از اینکه مفهوم کلی محصول را پیدا کردید، نوبت به اقداماتی میرسد که باید برای رسیدن به کاربردپذیری انجام دهید. مهمترین این اقدامات عبارتند از:
- کاربران و اهداف آنها را بشناسید و آنها را در طراحی خود در نظر بگیرید.
- پیامها و تعاملات لازم از سوی کاربران را شفاف، قابل درک و بدون اصطلاحات تخصصی بیان کنید. در هر صفحه تنها یک پیام یا عملکرد اساسی را قرار دهید.
- گزینههایی را که به تعامل کاربر نیاز دارند محدود کنید تا صفحات شما شلوغ و کاربر سردرگم نشود. اگر نکاتی برای تکمیل اطلاعات وجود دارد، آنها را به کاربر اعلام کنید.
- به یکپارچگی محتوا در تمام محصول توجه کنید.
- در عین خلاقیت، سعی کنید تا چیدمان و عملکرد محصول شما مغایر با ساختار ذهنی کاربر نباشد. برای مثال منوها معمولا در بالای صفحه قرار دارند، بنابراین قرار دادن منو در پایین صفحه باعث میشود تا در زمان استفاده از محصول، کاربر زمان زیادی را برای یاد گرفتن چیدمان شما صرف کند.
- به اندازه فونتها، رنگها، کنتراست، فضای خالی و سایر المانهای ضروری در طراحی توجه کنید.
- در زمان بروز خطاها، بازخوردهای مفید به کاربر ارائه بدهید تا از وضعیت سیستم و اقدامات بعدی خود مطلع شود.
- فرمها را ساده طراحی کنید تا کاربر در کمترین زمان ممکن آنها را پر کند.
- از تگهای Alt (متن جایگزین) برای تصاویر و بخشهای مختلف استفاده کنید.
- در بازههای مختلف کاربردپذیری محصول خود را بسنجید.
چرا قابلیت استفاده مهم است؟
کاربرد پذیری خوب به این معنی است که کاربران میتوانند کارهای خود را به سرعت و با حداقل استرس و خطا انجام دهند و در نهایت از تعامل خود با یک محصول احساس رضایت کنند. شرکتهایی که محصولات مختلف را توسعه میدهند، برای جذب کاربران بیشتر و به ویژه در یک محیط رقابتی، باید به کاربردپذیری توجه کنند. کاربران به احتمال زیاد به سمت محصولاتی با قابلیت استفاده بهتر گرایش پیدا میکنند و آن محصولات را به افراد دیگر هم توصیه میکنند.
کاربردپذیری به خصوص برای وبسایتها بسیار مهم است؛ چرا که بازدیدکنندگان یک وبسایت میتوانند به محض اینکه با مشکل یا سردرگمی مواجه شدند، به راحتی آن را ترک کنند. در مواجهه با کالای فیزیکی و تراکنشهای حضوری، سختی رفتوآمد و مشاهده کالا و خدمات از نزدیک، احتمال انتخاب اشتباه را کاهش میدهد و مشتریان زمان بیشتری را در فروشگاه شما صرف میکنند. اما در وبسایت و محصولات دیجیتال، کاربر به محض نرسیدن به نتیجه دلخواه میتواند از صفحه شما خارج شود.
تفاوت کاربرد پذیری و دسترسی پذیری در UX
قابلیت استفاده و قابلیت دسترسی یا دسترسیپذیری (Accessibility) مفاهیمی مرتبط اما متفاوتاند؛ با این حال هر دو مفهوم نقش اساسی در بهبود تجربه کاربری دارند و اگر میخواهید طراحی شما فراگیر باشد، باید به هر دو تعریف دقت کنید. همانطور که کاربردپذیری بخشی از UX خوب است، دسترسیپذیری هم بخشی از کاربردپذیری خوب است. دسترسیپذیری، در واقع توسعه قابلیت استفاده از محصول با در نظر گرفتن کاربرانی است که تواناییهای فیزیکی یا شناختی (ذهنی) مشابه کاربران «متوسط و معمول» را ندارند. در دسترسیپذیری باید تمام افراد جامعه را با تمام محدودیتهایی که دارند در نظر بگیرید و محصول خود را به نوعی طراحی کنید که برای همه قابل استفاده باشد.
چطور کاربردپذیری محصولمان را بسنجیم؟
طراحان محصول، پژوهشگران کاربر و متخصصهای کاربردپذیری، معمولا محصولات را از طریق فرایندی به نام تست کاربردپذیری میسنجد تا بتوانند انتظارات، ترجیحات و مشکلات کاربر را بشناسند و محصول را بر اساس این اطلاعات، بهبود دهند. زمان طلایی برای انجام تست قابلیت استفاده، در زمان طراحی محصول است تا مشکلات احتمالی در مراحل اولیه تعیین و رفع شوند. روشهای مختلفی برای تست کاربردپذیری وجود دارد و انتخاب روش مناسب به بودجه، زمانبندی و محدودیتهای شما بستگی دارد.
شناختهشدهترین روشهای سنجش کاربردپذیری عبارتند از:
- کارت سورتینگ
- تست چریکی در محیط عمومی (Guerilla testing)
- ضبط جلسات و تعاملات کاربر با محصول (Session recordings)
- تست آزمایشگاهی در محیط کنترل شده
- تست از راه دور، به روشهای با ناظر یا بدون ناظر
علاوه بر روشهای بالا که هر کدام فرایند مخصوص به خود را دارند، کاربردپذیری یک محصول را میتوانید با توجه به عوامل مختلفی بسنجید. این عوامل شامل موارد زیر میشوند:
- سنجش نرخ موفقیت کاربران در انجام کارهای مختلف در محصول
- اندازهگیری زمان لازم برای انجام هر کار
- سنجش نرخ خطاها
- سنجش میزان رضایت کاربران از کار با محصول
سخن پایانی
در انتها باید دوباره این موضوع را یادآور شویم که احتمال اینکه محصولی که برای کاربر نهایی کاربردی نیست محبوب و موفق شود، تقریبا نزدیک به صفر است. حالا که بحث تجربه کاربری بیش از هر زمان دیگری برای کسب و کارها اهمیت دارد و تعیین کننده موفقیت یا شکست آنها در بازار رقابتی است، توجه به اصول زیربنایی تجربه کاربری اهمیتی دو چندان پیدا میکند. یک محصول قابل استفاده، محصولی است که کار را برای کاربر راحت میکند و در بهینهترین حالت، او را به نتیجه دلخواه میرساند. اگر فرایند تحقیق، طراحی و توسعه خود را به درستی طی کنید، به احتمال زیاد محصولی خواهید داشت که هم قابل استفاده است و هم دسترسیپذیری خوبی دارد.
منابع:
| www.coursera.org | www.interaction-design.org | www.careerfoundry.com
دیدگاهتان را بنویسید