کاربردپذیری در تجربه کاربری، یکی از مهمترین مولفههایی است که میتواند باعث موفقیت یک وبسایت یا اپلیکیشن شود یا آن را در نگاه اول برای کاربر نامفهوم و غیرجذاب جلوه دهد. احتمالا تاکنون برای شما هم پیش آمده است که وارد سایت خاصی شوید، اما در همان چند ثانیه اول بهدلیل پیچیدگی یا طراحی گیجکننده، آن را ترک کردهاید.
در اینجا مفهوم کاربردپذیری (Usability) و اهمیت آن بیشتر از پیش نمایان میشود. این مولفه مهم یکی از مفاهیم اصلی در طراحی تجربه کاربری (UX) است که در عین ساده بودن، قدرت بالایی دارد و میتواند موفقیت یا عدم موفقیت محصول شما را رقم بزند. در این مقاله از بلاگ آسا، بهطور کامل بررسی میکنیم که کاربردپذیری چیست و چرا در طراحی تجربه کاربری (UX) تا این اندازه اهمیت دارد.
کاربرد پذیری (Usability) چیست؟
کاربردپذیری (Usability) بهمعنای سنجش میزان سهولت و رضایتمندی کاربران هنگام استفاده از یک محصول برای رسیدن به هدفی خاص است. این شاخص به طراحان کمک میکند اطمینان پیدا کنند که محصول، چه فیزیکی باشد و چه دیجیتال، به سادهترین و موثرترین شکل ممکن قابل استفاده است. ارزیابی کاربردپذیری معمولا در تمام مراحل طراحی و توسعه محصول، از طراحیهای ابتدایی مانند وایرفریم تا نسخه نهایی، انجام میشود تا تجربه کاربری بهینهای فراهم گردد.
ویژگیهای یک محصول کاربردی
اگر بهدنبال طراحی کاربردی یک محصول و بهخصوص نوع دیجیتال آن (مانند وبسایت، اپلیکیشن، نرمافزار و …) باشید، باید به المانها و اصول طراحی کاربردپذیر توجه کنید. برای اینکه یک محصول، کاربردی (usable) باشد، باید به ۶ عنصر در طراحی آن توجه کنید. در ادامه این ۶ عنصر را بررسی میکنیم.
۱. اثربخشی (Effectiveness)
یک محصول اثربخش، به کاربر کمک میکند تا کارهای لازم را با دقت و بدون مشکل انجام دهد.
۲. کارایی (Efficiency)
محصولی با کارایی بالا، سرعت تعامل کاربر با محصول و تکمیل فرایندها توسط او را افزایش میدهد.
۳. رضایت و تعامل (Engagement and satisfaction)
هرچه میزان رضایت کاربر هنگام تعامل با محصول بالاتر باشد، نشاندهنده کاربردپذیری بیشتر آن است. رضایت را میتوان از طریق مشاهده کاربر حین کار با محصول و یا نظرسنجی بعد از کار با محصول سنجید.
۴. تحمل و مدیریت خطاها (Error Tolerance)
برای ارزیابی این مولفه، باید نوع و شدت خطاها و واکنش کاربران بررسی شود. سپس با بهینهسازی پیامهای خطا و کاهش هشدارهای غیرضروری، تجربه کاربری بهبود مییابد.
۵. یادگیری آسان (Ease of Learning)
در یک محصول کاربردی، کاربران اولیه باید بتوانند بهراحتی کار با محصول را یاد بگیرند و با هر بار برگشت به برنامه، فرایند تعامل با محصول برایشان راحتتر شود.
۶. خاطرهانگیزی (Memorability)
محصول باید بهگونهای باشد که اگر کاربر بعد از مدتی دوباره به آن برگشت، بتواند بهراحتی عملکردها و بخشهای مختلف محصول را به خاطر بیاورد.
نقش کاربردپذیری در تجربه کاربری
اولین قدم در درک مفاهیم طراحی این است که بدانیم کاربردپذیری (Usability) و تجربه کاربری (User Experience یا UX) دو مفهوم متفاوت هستند، هرچند ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند.
کاربردپذیری به میزان سهولت استفاده از یک محصول برای انجام وظایف مشخص اشاره دارد. این معنا که کاربر چقدر راحت، موثر و بدون سردرگمی میتواند از محصول برای رسیدن به هدف خود استفاده کند. در مقابل، تجربه کاربری دیدی گستردهتر دارد و تمامی ابعاد تعامل کاربر با محصول را از آغاز تا پایان مسیر در بر میگیرد.
تجربه کاربری شامل احساسات، انتظارات، رضایت و برداشت کلی کاربر از محصول میشود و تمرکز اصلی آن، بهینهسازی کل مسیر تعامل کاربر با سیستم است تا تجربهای روان، لذتبخش و موثر فراهم شود.
در واقع، کاربردپذیری یکی از ارکان اصلی در طراحی تجربه کاربری محسوب میشود، اما بهتنهایی نمیتواند تمامی جنبههای UX را پوشش دهد. هر دو مفهوم به طراحان کمک میکنند تا با درک بهتر نیازها و رفتار کاربران، محصولاتی کارآمدتر و جذابتر طراحی کنند.
چطور یک طراحی کاربردپذیر داشته باشیم؟
برای اینکه بتوانید یک محصول با قابلیت استفاده خوب طراحی کنید، لازم است که ابتدا روی مفهوم و موضوع کلی محصولتان تمرکز کنید؛ به عبارتی نباید محصول را بخشبخش کنید و باید کلیت آن را در نظر بگیرید.
بعد از اینکه مفهوم کلی محصول را پیدا کردید، نوبت به اقداماتی میرسد که باید برای رسیدن به کاربردپذیری انجام دهید. مهمترین این اقدامات عبارتاند از:
- شناسایی کاربران و اهداف آنها: کاربران هدف و نیازهایشان را بشناسید و طراحی محصول را متناسب با آنها انجام دهید.
- شفافسازی پیامها و تعاملات: پیامها و اقدامات مورد انتظار از کاربران را بهصورتی ساده، قابلفهم و بدون اصطلاحات تخصصی بیان کنید. در هر صفحه تنها یک پیام یا عملکرد اصلی قرار دهید.
- کاهش بار شناختی با محدود کردن گزینهها: تعداد گزینههای تعاملی را کاهش دهید تا از شلوغی و سردرگمی کاربر جلوگیری شود. نکات تکمیلی موردنیاز را نیز به کاربر اعلام کنید.
- حفظ انسجام و یکپارچگی محتوا: ساختار و محتوای محصول در تمامی صفحات باید هماهنگ، منسجم و یکپارچه باشد.
- هماهنگی با الگوهای ذهنی کاربر: با حفظ خلاقیت در طراحی، عناصر محصول (مانند موقعیت منوها) را مطابق انتظارات ذهنی کاربران قرار دهید تا یادگیری آنها آسانتر شود.
- توجه به عناصر بصری مؤثر: به اندازه فونتها، انتخاب رنگها، میزان کنتراست، فضای سفید و سایر مولفههای طراحی بصری بهدقت توجه کنید.
- ارائه بازخورد مناسب در هنگام بروز خطا: در صورت وقوع خطا، بازخوردهای مفید و راهگشا ارائه دهید تا کاربر بتواند وضعیت سیستم و اقدام بعدی خود را درک کند.
- طراحی ساده فرمها: فرمها را بهگونهای طراحی کنید که کاربر بتواند با حداقل تلاش آنها را تکمیل کند.
- استفاده از متن جایگزین (Alt Text): برای تصاویر و اجزای غیر متنی، از تگهای جایگزین استفاده کنید تا دسترسی برای همه کاربران آسان شود.
- ارزیابی و بهروزرسانی مداوم کاربردپذیری: در بازههای زمانی مشخص، عملکرد محصول از نظر کاربردپذیری را بسنجید و بر اساس نتایج، آن را بهینهسازی کنید.
چرا قابلیت استفاده (Usability) اهمیت دارد؟
قابلیت استفاده مناسب به این معناست که کاربران میتوانند وظایف مورد نظر خود را بهسرعت، با کمترین میزان خطا و فشار ذهنی انجام دهند و در نهایت، تجربهای رضایتبخش از تعامل با محصول داشته باشند. برای شرکتهایی که در فضای رقابتی به طراحی و توسعه محصولات میپردازند، توجه به کاربردپذیری یک ضرورت است؛ چرا که کاربران، اغلب محصولاتی با سهولت استفاده بالاتر را ترجیح میدهند و تمایل بیشتری به معرفی آنها به دیگران خواهند داشت.
اهمیت کاربردپذیری در محصولات دیجیتال، بهویژه وبسایتها، دوچندان است. برخلاف کالاهای فیزیکی که مشتریان برای مشاهده و خرید آنها به زمان و انرژی بیشتری نیاز دارند، در محیط آنلاین کاربر در صورت مواجهه با هرگونه ابهام یا مشکل، بهراحتی میتواند صفحه را ترک کند. بنابراین، اگر طراحی دیجیتال فاقد کارایی و سادگی لازم باشد، بهسرعت منجر به از دست رفتن کاربران و فرصتهای تعاملی خواهد شد.
تفاوت کاربرد پذیری و دسترسی پذیری در UX
قابلیت استفاده و قابلیت دسترسی یا دسترسیپذیری (Accessibility) مفاهیمی مرتبط اما متفاوتی دارند، با این حال هر دو مفهوم نقش اساسی در بهبود تجربه کاربری ایفا میکنند. پس اگر میخواهید طراحی شما فراگیر باشد، باید به هر دو تعریف دقت کنید. همانطور که کاربردپذیری بخشی از UX خوب است، دسترسیپذیری هم بخشی از کاربردپذیریِ خوب است. دسترسیپذیری، در واقع توسعه قابلیت استفاده از محصول با در نظر گرفتن کاربرانی است که تواناییهای فیزیکی یا شناختی (ذهنی) مشابه کاربران «متوسط و معمول» را ندارند. در دسترسیپذیری باید تمام افراد جامعه را با تمام محدودیتهایی که دارند در نظر بگیرید و محصول خود را به نوعی طراحی کنید که برای همه قابل استفاده باشد.
چطور کاربردپذیری محصولمان را بسنجیم؟
طراحان محصول، پژوهشگران کاربر و متخصصهای کاربردپذیری، معمولا محصولات را از طریق فرایندی به نام تست کاربردپذیری میسنجد تا بتوانند انتظارات، ترجیحات و مشکلات کاربر را بشناسند و محصول را براساس این اطلاعات، بهبود دهند. زمان طلایی برای انجام تست قابلیت استفاده، در زمان طراحی محصول است تا مشکلات احتمالی در مراحل اولیه تعیین و رفع شوند. روشهای مختلفی برای تست کاربردپذیری وجود دارد و انتخاب روش مناسب به بودجه، زمانبندی و محدودیتهای شما بستگی دارد.
روش های تست و ارزیابی کاربردپذیری
میزان کاربردپذیری محصول یا سرویس شما فقط با حدس یا سلیقه قابل سنجش نیست. شما باید آن را بیازمایید و بعد از انجام تحلیلها، از کاربران واقعی بازخورد بگیرید. در این بخش، با روشهای اصلی و مکمل تست کاربردپذیری محصول آشنا میشوید تا با اطلاعات بیشتری میزان کاربردپذیری محصول خود را بسنجید.
تستهای اصلی کاربردپذیری (Usability Testing Methods)
تستهای سنجش کاربردپذیری محصول به دو دسته اصلی و مکمل تقسیم میشوند. موردی که در ادامه معرفی میکنیم، مهمترین و اصلیترین روشهایی هستند که میتوانید به کمک آنها میزان Usability را تشخیص دهید.
تست حضوری در محیط کنترلشده (Lab Usability Testing)
در این روش، کاربران در یک فضای آزمایشگاهی مخصوص قرار میگیرند و وظایفی خاصی را روی وبسایت یا اپلیکیشن انجام میدهند. همچین یک ناظر متخصص رفتار آنها را مشاهده میکند و سوالات عمیقتری مطرح میکند. معمولا افرادی مانند مدیر محصول یا طراح هم در پشت آینه یکطرفه جلسه را تماشا میکنند.
کنترل بالا، مقایسهپذیری شرایط و مشاهده عمیق رفتار از جمله مزیتهای بسیار عالی این روش هستند، اما باید انتظار محدودیتهای خاصی مانند هزینه بالا، نمونه آماری محدود و عدم بازتابدهنده شرایط واقعی استفاده را داشته باشید.
تست چریکی (Guerrilla Testing)
در این روش، کاربران بهصورت تصادفی و در فضاهای عمومی (مثل کافه یا مرکز خرید) انتخاب میشوند و در ازای دریافت پاداشی کوچک، به سرعت محصول را تست میکنند. این روش هزینه کمی دارد و در کنار اجرای سریع، تعامل با کاربران واقعی را به همراه دارد. البته عمق پایین، زمان کوتاه و عدم امکان پیگیری یا تحلیل کامل میتواند محدودیتهایی را در برابر شما قرار دهد.
تست حضوری از راه دور (Moderated Remote Testing)
در این مدل، کاربران با کمک نرمافزارهایی مانند Zoom یا Google Meet، توسط یک ناظر هدایت میشوند تا وظایف خاصی را در وبسایت یا نرمافزار انجام دهند. در هنگام انجام کار، رفتار آنها ضبط و تحلیل میشود. این روش مزایایی مانند دسترسی به کاربران متنوع، کاهش هزینه و امکان گفتوگوی عمیق را به شما میدهد، اما همزمان باید انتظار محدودیتهایی مانند وابستگی به تکنولوژی و نیاز به هماهنگی زمانی دقیق را داشته باشید.
مصاحبه تلفنی (Phone Interviews)
در این روش، ناظر بهوسیله تماس تلفنی از کاربر میخواهد کاری را در سیستم انجام دهد و همزمان بازخورد میگیرد. این روش بهویژه برای نمونههای گسترده جغرافیایی کاربرد دارد. از جمله مزایای روش مصاحبه تلفنی، میتوان به هزینه کم، سرعت بالا و پوشش جغرافیایی گسترده اشاره کرد.
دستهبندی کارتها (Card Sorting)
در این روش، مفاهیم یا ویژگیهای مختلف در قالب کارتهایی مجازی (یا فیزیکی) به کاربر داده میشود تا آنها را گروهبندی کند. سپس درباره منطق دستهبندی توضیح میدهد. روش دستهبندی کارت بیشتر برای بهینهسازی ساختار اطلاعاتی سایت یا اپ به کار میرود و مزایای خاصی مانند شناخت دقیق نحوه تفکر کاربران درباره نظم و دسترسی را به همراه دارد. البته این روش بیشتر برای فاز طراحی ساختار یا معماری اطلاعات مناسب است.
بازپخش جلسات کاربر (Session Replay)
در این روش، رفتار واقعی کاربران (مانند کلیکها، حرکت موس، اسکرولها) روی سایت ضبط میشود و بعدا به کمک تیم طراحی مشاهده و تحلیل میشود. این رفتار میتواند مزایای خاصی مانند رفتار واقعی، دادههای بدون مداخله و کشف نقاط شکست را به همراه داشته باشد. البته باید بدانید که روش بازپخش جلسات کاربر بدون تعامل مستقیم با کاربر انجام میگیرد و حتی برای استخراج بینش، نیاز به تحلیل دقیق دارد.
روشهای مکمل تست کاربردپذیری
برخی روشها بهصورت مستقیم تست usability به شمار نمیآیند، اما دادههای مفیدی ارائه میدهند که در کنار تست اصلی میتوانند تصویر جامعتری از تجربه کاربر ارائه دهند. در ادامه این روشهای مکمل را معرفی میکنیم:
- A/B تست: در این روش دو نسخه متفاوت از یک صفحه به کاربران نمایش داده میشود و عملکرد آنها مقایسه میشود تا نسخهای که بیشتر باعث تعامل یا خرید میشود شناسایی شود. ویژگیها و مزایایی مانند شفافیت، دادههای عددی و تاثیر بالا در بهینهسازی نرخ تبدیل باعث محبوبیت این روش میشود. البته باید بدانید که این روش نشاندهنده تجربه ذهنی یا رضایت کاربر نیست.
- تست پذیرش (Acceptance Testing): این روش یک تست فنی است که در آن کاربران یا تیم تست، سناریوهای مشخص را اجرا میکنند تا از درستی عملکرد سیستم بر اساس نیازمندیهای فنی اطمینان حاصل شود. این روش برای تضمین کیفیت محصول ضروری است، اما روی تجربه یا درک کاربر تمرکز ندارد.
- گروههای متمرکز (Focus Groups): جمعی از کاربران گرد هم میآیند تا در مورد یک محصول بحث و گفتوگو کنند. این روش برای کشف دیدگاهها، اولویتها و حتی احساسات کاربران بسیار مفید است. لازم به ذکر است که انجام این روش میتواند سوگیری ایجاد کند و علاوهبر نتیجهگیری ضعیف، زمان زیادی از شما بگیرد.
- نظرسنجیها (Surveys): نظرسنجی میتواند بهعنوان ابزار تکمیلی بعد از تست کاربردپذیری استفاده شود تا بازخورد مستقیم کاربران درباره تجربهشان جمعآوری شود. اجرای این روش ساده است و میتوان دادههای زیادی جمعآوری کرد.
- هیتمپها (Heatmaps): در این روش نقشههای حرارتی رفتار کاربران را بهصورت تصویری نمایش میدهند. از طریق آنها میتوان فهمید که کدام بخشها توجه بیشتری دریافت کردهاند یا کدام بخشها نادیده گرفته شدهاند. روش هیت مپ بینش سریعی از رفتار جمعی کاربران ارائه میدهد، اما درک عمیقی ندارد و فقط داده رفتاری ارائه میدهد.
محصولات مهمی که کاربرد پذیری خوبی دارند
برای درک بهتر کاربردپذیری در تجربه کاربری، دیدن نمونههای موفق در دنیای واقعی بهترین راه به شمار میآید. در ادامه، شما را با چند محصول برجسته آشنا میکنیم که از لحاظ طراحی ظاهری چشمنواز هستند و حتی بهخوبی نشان دادهاند که چگونه یک تجربه کاربری بینقص میتواند رضایت و وفاداری کاربران را به همراه داشته باشد.
Apple iPhone
اگر از آیفون استفاده کرده باشید، قطعا نمیتوانید تجربه روان و ساده کار با آن را نادیده بگیرید. در واقع، اپل همواره مولفه کاربردپذیری را بهعنوان یک اصل بنیادین در نظر دارد و تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا با رعایت اصول مهم (از طراحی مینیمال گرفته تا سیستمعاملی که بدون آموزش خاصی، برای همه قابل استفاده است) این اصل را حفظ کند.
آیفون تلاش میکند با هر نسخه جدید، بهگونهای تعامل کاربران را سادهتر و موثرتر کند که حتی کاربران مسن یا کمتجربه هم بتوانند بهراحتی با دستگاه کار کنند. همین رویکرد باعث شده که آیفون یکی از وفادارترین جامعه کاربران را داشته باشد.
Tesla Model 3
خودرو Tesla Model 3 نمونهای از تجربه کاربری آیندهنگرانه است که تسلا با حذف دکمههای فیزیکی و جایگزینی آن با یک نمایشگر مرکزی، همه چیز را ساده و یکپارچه کرد. در واقع شما با چند لمس ساده روی نمایشگر، میتوانید به تمام قابلیتهای خودرو دسترسی داشته باشید. همچنین بهروزرسانیهای نرمافزاری منظم باعث میشوند که خودرو هر روز هوشمندتر شود.
Dyson V11
Dyson V11 جاروبرقی پیشرفتهای اس که تشخیص میدهد روی چه سطحی قرار دارد و قدرت مکش را بر اساس آن تنظیم میکند. دایسون با نمایشگر دیجیتال، طراحی بدون سیم و سیستم هوشمند، تمیزکاری را به تجربهای ساده و حتی لذتبخش تبدیل کرده است.
از طرف دیگر، وزن سبک دستگاه و طراحی ارگونومیک آن کمک میکند تا کاربران در حین استفاده خسته نشوند. این محصول عملکرد قدرتمندی دارد و حتی تجربه کاربری بینظیری ارائه میدهد.
Sony WH-1000XM4
هدفون Sony WH-1000XM4 با حذف نویز پیشرفته، کنترل لمسی و طراحی راحت، نشان میدهد که چگونه حتی دستگاههای تخصصی هم میتوانند کاربرپسند باشند. در واقع فرقی نمیکند در سفر هستید یا در خانه، تحت هر شرایطی استفاده از آن ساده، مستقیم و بدون پیچیدگی است.
این محصول به دلیلی برخورداری از ویزگیهای خاصی مانند امکان شخصیسازی تنظیمات صدا و تطبیق هوشمند نویزگیر با محیط اطراف، به انتخاب اول بسیاری از کاربران حرفهای و روزمره تبدیل شده است.
Nest Learning Thermostat
تنظیم دمای خانه یک کار دستی و ثابت است، اما اکنون به کمک فناوری Nest، دستگاه شما یاد میگیرد که دمام مناسب را بر اساس ساعتهای روز تنظیم کند. این دستگاه میتواند با اتصال به وایفای، شرایط آبوهوایی منطقه را بررسی و تنظیمات را بهینهسازی کند. ظاهر زیبا و نصب آسان از دیگر مزایایی است که باعث افزایش محبوبیت و بالا رفتن قدرت کاربردپذیری آن شدهاند.
Oculus Quest 2
واقعیت مجازی ممکن است پیچیده بهنظر برسد، اما Oculus Quest 2 با طراحی ساده و قابلفهم، کاری کرد که تمام افراد (حتی کسانی که هیچ تجربهای در این حوزه ندارند) بتوانند خیلی زود وارد دنیای VR شوند. شما میتوانید بدون نیاز به کامپیوتر یا سیمکشی و تنها با یک هدست و کنترلر وارد بازی یا تجربهای واقعگرایانه شوید. بهتر است بدانید که اپلیکیشن راهاندازی اولیه این دستگاه بهگونهای طراحی شده است که کاربران در چند دقیقه و بدون مشکل وارد فضای مجازی شوند.
Amazon Echo Show 10
بلندگوی Amazon Echo Show 10 با نمایشگر چرخان و یکپارچهشدن با Alexa، به مرکز فرماندهی خانه هوشمند شما تبدیل میشود. همهچیز بهگونهای طراحی شده است که در لحظه نیاز، بدون دردسر در اختیار شما باشد. قابلیت تشخیص حرکت و دنبالکردن چهره کاربر باعث میشود که تجربه تماس تصویری، پخش ویدیو یا دستورهای صوتی بسیار طبیعیتر و مؤثرتر از سایر محصولات مشابه باشد. تمامی این ویژگیها در کنار هم باعث شده است که کاربردپذیری آن بهشدت بالا برود.
Google Pixelbook Go
این لپتاپ با وزن کم و سرعت بالای خود، بیشتر برای کسانی مناسب است که میخواهند بدون پیچیدگی، کارهای روزمره خود را انجام دهند. انجام تمام کارهای روزمره با این محصول (از تایپ کردن گرفته تا تماشای ویدئو)، بهطرز عجیبی روان و بیوقفه پیش میرود.
صفحهکلید نرم و بیصدا، همراه با روشنایی خودکار نمایشگر، باعث میشود کاربر در هر شرایطی بهراحتی از دستگاه استفاده کند. همچنین اتصال سریع به سرویسهای ابری گوگل کاربردپذیری آن را بهشدت بالا میبرد.
Philips Hue
سیستم Philips Hue کنترل رنگ نور با گوشی یا تنظیم خودکار نور متناسب با حالت روحی را بهراحتی برای شما انجام میدهد. در واقع، شما فقط تصمیم بگیرید چه نوری دوست دارید تا سیستم با کاربردپذیری عالی خود، بقیه کارها را انجام دهد.
تنظیمات قابل زمانبندی، سنسورهای حرکتی و اتصال بیسیم ساده، تجربهای هوشمندانه و آرامشبخش در خانه ایجاد میکند. حتی امکان اتصال آن با صدا از طریق دستیارهای صوتی باعث شده است که استفاده از آن ساده باشد.
Fitbit Charge 5
بسیاری از کاربران ترجیح میدهند که تکنولوژی پیچیده باشد نباشد و بیشتر در خدمت سلامتی آنها باشد. دستبند سلامت Fitbit Charge 5 با نمایش اطلاعات مهم بهصورت ساده و واضح، به یک وسیله مهم و حیاتی تبدیل شده است. قابلیتهایی مانند بررسی ضربان قلب، کیفیت خواب، سطح استرس و همچنین هشدارهای هوشمند باعث میشود سطح کاربردپذیری آن بالا برود و کاربر در طول روز همیشه به وضعیت بدنی خود آگاه باشد.
کاربردپذیری یا طراحی زیبا؟ کدام مهمتر است؟
همیشه در طراحی محصولات دیجیتال، انتخاب بین کاربردپذیری و طراحی زیبا یک موضوع مهم و اساسی به شمار میآید. شاید شما هم تجربه کرده باشید که هنگام ورود به یک سایت، برای پیدا کردن یک دکمه ساده، مجبور شدید وقت زیادی را صرف کنید.
معمولا بسیاری از طراحان، توسعهدهندگان و حتی صاحبان کسبوکارها با این سوال مواجه هستند که از میان کاربردپذیری و طراحی زیبا، کدام مورد اهمیت بیشتری دارد؟ برای پاسخ به این سوال، باید یافتههای تحقیقات علمی و تجربیات کاربران را نگاه کنید.
در یک مطالعه درباره معماری اطلاعات در فروشگاههای اینترنتی، شرکتکنندگان هنگام انجام کارهایی مانند پیدا کردن و خرید کفش، بهدلیل پیچیدگی مسیر، دچار سردرگمی شدند. آنها حتی اگر در ابتدا طراحی سایت را زیبا میدانستند، پس از تجربه ناکارآمد، امتیاز زیبایی آن را هم کاهش دادند. در واقع پایین بودن کاربردپذیری علاوهبر تخریب تجربه، برداشت کاربران از زیبایی را هم منفی میکند.
علاوهبر این، یافتهها نشان میدهد که وضعیت احساسی کاربر در هنگام استفاده از یک محصول، روی برداشت او از ظاهر بصری تاثیر میگذارد. به عبارت سادهتر، اگر چیزی بهدرستی کار نکند، حتی اگر از نظر طراحی زیبا باشد، حس ناخوشایند آن تمام جلوه بصری را از بین میبرد.
در مقابل، گاهی اوقات طراحان تصور میکنند که یک طراحی زیبا میتواند ضعفهای تجربه کاربری را بپوشاند، اما تحقیقات نشان میدهد که این تصور نادرست است. اما واقعیت این است که گرافیک زیبا یا انیمیشنهای چشمنواز نمیتواند تجربه کند، گمراهکننده یا پیچیده را جبران کند.
در نهایت، حقیقت این است که کاربر هر دو مورد را میخواهد، یعنی تجربهای که هم کاربردی باشد و هم چشمنواز، بیشترین احتمال موفقیت را دارد. البته اگر بخواهیم بین آنها انتخاب کنیم، کاربردپذیری همیشه اولویت دارد؛ زیرا بدون آن حتی زیباترین طراحی هم باعث رضایت نهایی نمیشود.
سخن پایانی
کاربردپذیری (Usability) یکی از اصول کلیدی در طراحی تجربه کاربری (UX) محسوب میشود که تعیین میکند کاربران چقدر آسان، سریع و با رضایت میتوانند از یک محصول دیجیتال یا فیزیکی استفاده کنند. این مولفه، شامل عواملی مانند اثربخشی، کارایی، یادگیری آسان، تعامل لذتبخش و تحمل خطاست. بدون کاربردپذیری مناسب، حتی زیباترین طراحی هم نمیتواند کاربران را نگه دارد. در دنیای رقابتی امروز، ارزیابی مستمر کاربردپذیری و تطبیق آن با نیازهای کاربران، عامل کلیدی در موفقیت و ماندگاری محصول است.
منابع
www.coursera.org | www.interaction-design.org | www.careerfoundry.com
سوالات متداول
کاربردپذیری به سهولت استفاده از محصول میپردازد، در حالی که UX تجربه کلی تعامل کاربر با محصول را شامل میشود.
خیر، طراحی زیبا بدون کاربردپذیری مناسب باعث سردرگمی و نارضایتی کاربران میشود.
چون کاربران در فضای آنلاین در صورت مواجهه با پیچیدگی، بهراحتی محصول را ترک میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید