خانه /
مطالعه این مقاله به شما کمک میکند اطلاعاتی در حوزه تجربه کاربری (UX) کسب کنید و پاسخ سوالاتتان در رابطه با تجربه کاربر چیست؟ چرا طراحان UX باید به آن اهمیت دهند؟ چگونه تفکر طراحی بر تجربه کاربر تاثیر میگذارد؟ منظور از طراحی کاربر محور نیز چیست؟ و در نهایت شرایط کاری و درآمدی یک طراح تجربه کاربر چگونه است؟ پیدا کنید.
قبل از هر چیز این جمله معروف استیو جابز را فراموش نکنید:
«Design is not just what it looks like and feels like. Design is how it works.»
تجربه کاربری را میتوان به عنوان ادراک و پاسخهای یک فرد که از استفاده یا استفاده مورد انتظار از یک سیستم محصول یا خدمات ناشی میشود، تعریف کرد. به عبارت سادهتر UX احساسی است که فرد هنگام تعامل با یک سیستم دارد.
این اصطلاح برای همه احساسات مثبت، منفی و خنثی که کاربر در حین تعامل با سیستم کامپیوتر و رابط کاربری تجربه میکند، به کار برده میشود. بنابراین هدف UX، آوردن توقعات کاربر به مرکز تفکر طراح است، تا مطمئن شود که محصولات طراحی شده نیازهای کاربر را برآورده میکنند.
به طور خلاصه عناصر مختلف تشکیلدهنده UX یک محصول شامل موارد زیر است:
طراحی تجربه کاربر یک حوزه گسترده، چند رشتهای و جذاب است و فرایندهایی دارد که تیمهای طراحی از آنها برای درست کردن محصولات استفاده میکنند تا تجربههای معناداری را برای کاربران ایجاد کنند. این کار طراحی کل فرآیند به دست آوردن و یکپارچهسازی محصول، از جمله جنبههای برندینگ، طراحی سایت، تولید محتوا، قابلیت استفاده و عملکرد را شامل میشود.
این تخصص شامل تمام جنبههای تعامل کاربر نهایی با شرکت، خدمات و محصولات آن است. به این معنا که تجربه کاربری میتواند هر چیزی باشد؛ از احساسی که کاربر در هنگام در دست داشتن یک محصول فیزیکی شما تجربه میکند تا چقدر راحت و کارآمد میتواند چیزی را به صورت آنلاین خریداری کرده یا ذخیره کند.
به بیان ساده، از آن جایی که نیازهای کاربران را برآورده میکند و همچنین هدف آن به وجود آوردن تجربیات مثبتی است که کاربران را به محصولات یا برندها وفادار نگه میدارد، اهمیت زیادی دارد.
علاوه بر این، یک UX هدفمند به شما امکان میدهد تا نقشه سفر مشتری را در وبسایت خود تعریف کنید و این کار برای موفقیت یک کسب و کار خیلی مهم است.
از طرف دیگر یک User Experience خوب میتواند در بازاریابی و نگه داشتن کاربر یا Userهای جدید نقش قابل توجهی بازی کند. اغلب سازمانها تلاش میکنند با استفاده از راههای مختلف دیجیتال مارکتینگ کاربران جدید جذب کنند، اما بدیهی است که تنها یک تجربه خوب است که میتواند این کاربران را به مشتری و بعد مشتری وفادار تبدیل کند.
بهبود تجربه کاربری سایت یا محصول دیجیتال به طور مستقیم روی سئو (SEO) تأثیر میگذارد. وبسایتهایی با UX خوب به راحتی میتوانند به کاهش نرخ پرش (کاربران بیشتری در سایت مانده و محتوا را بررسی میکنند)، افزایش زمان سپری شده در سایت (نشانهای برای موتورهای جستجو که سایت محتوای ارزشمند دارد) و افزایش نرخ تبدیل (بهبود UX منجر به افزایش تعامل کاربر و احتمال تبدیل مشتری میشود) برسند.
اغلب عناوین طراحی UI و طراحی UX را در کنار هم میشنویم و به کار میبریم، اما آیا این دو یکی هستند؟ یا همه آنهایی که کار طراحی UX میکنند، باید طراحی UI هم بلد باشند؟ لزوما نه! در واقع کار این دو موقعیت شغلی نزدیک به هم و در کنار هم است و در جاهایی همپوشانی هم دارند، اما در نهایت میتوانیم آنها را به دو حوزه مجزا تقسیم کنیم.
طراحی UI یا User Interface، به طراحی رابط کاربری محصول اشاره دارد، در حالی که طراحی تجربه کاربری محصول را طراحی UX یا User Experience میگویند. تمایز اصلی بین UI و UX در آنچه که روی آن تمرکز میکنند و نحوه تعامل کاربر با آنهاست. UI بر عناصر رابط بصری مانند تایپوگرافی، رنگها، نوارهای منو و موارد دیگر تمرکز دارد؛ در حالی که UX بر روی کاربر و سفر (Journey) او در محصول تمرکز دارد.
برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید در حال طراحی یک خانه هستید. UX، زیرساخت و فونداسیون خانه است، در حالی که UI، رنگ و مبلمان آن را شامل میشود.
فونداسیون یا همان UX در درجه اول قرار دارد: تعیین نحوه اتصال و ارتباط هر اتاق با اتاق بعدی، انتخاب مکانهای کاربردی برای درها، یافتن کاربردیترین مکان برای ساخت پلهها و غیره.
وقتی فونداسیون درست شد، میتوانید به طراحی داخلی فکر کنید: آویزان کردن تصاویر به روشی جذاب، انتخاب سبک مبلمان متناسب با رنگ کاغذ دیواری، نظم دادن به وسایل آشپزخانه به گونهای که دسترسی به آنها آسان باشد، بدون اینکه محیط آشپزخانه آشفته به نظر برسد.
این مثال به شما یک تشبیه تقریبی از نحوه تقسیم مسئولیتهای طراحی بین طراحان UX و طراحان UI ارائه میدهد که روی یک محصول کار میکنند: ابتدا جریان منطقی اعمال و بخشهای اساسی در جای خود قرار میگیرند، بعد جزئیات بصری تعریف میشوند.
همچنین برایتان ملموس میشود که این همکاری چگونه انجام میشود؛ طراحان UX پس از آزمایش مفاهیم اصلی، کار و توصیههای خود را به تیم UI تحویل میدهند.
اجازه دهید با یک مثال برای شما توضیح دهم، تصور کنید که شما یک وبسایت در حوزه تجارت الکترونیک دارید، پس ادامه کار و موفقیت کسب و کار شما به وبسایتتان بستگی دارد. در این جا تجربهای که برای کاربرانتان میسازید، نقش مهمی در جذب و حفظ پایگاه مشتری شما ایفا میکند. بیشتر مشتریان بالقوه تنها یک شانس به شما میدهند تا رضایت آن ها را کسب کنید.
اکثر بازدیدکنندگان در عرض چند ثانیه تصمیم میگیرند که در سایت شما بمانند یا دکمه «بازگشت» را بزنند تا چیز بهتری پیدا کنند. در این شرایط با چالشهای خیلی زیاد مواجهیم.
بنابراین تجربهای که ارائه میدهید نقش بزرگی در طراحی و ایجاد محصول ایفا میکند. محصولی که نه تنها به خوبی کار کند، بلکه به شیوهای طراحی و خلق شود که برای کاربران نهایی قابل فهم باشد، فرایندهای فکری آنها را دنبال کند، هر نیازی که ممکن است داشته باشند، را پیشبینی کند و دقیقاً در زمان مناسب به آنها کمک کند تا کار مورد نظرشان را انجام دهند. ابزارهای زیادی برای طراحی و بهبود تجربه وجود دارد که شما میتوانید با آنها در مقاله «۳۰ ابزار مفید برای تجربه کاربری» آشنا شوید.
۷ عامل که به گفته Peter Morville، بیشترین تاثیر را بر تجربه کاربری میگذارند و توجه طراحان را به خود جلب میکند، به شرح زیر است:
اگر محصولی مفید نیست و مخاطبِ هدف مشخصی ندارد، چرا میخواهید آن را به مشتری ارائه کنید؟ بعید است که این محصول بتواند در بازاری که پر از محصولات هدفمند، مفید و آماده برای جلب توجه است، رقابت کند. بنابراین محصول شما باید اصیل باشد و نیاز بازار را برآورده کند.
اگر محصولی قابل استفاده نباشند، احتمال خیلی کمی وجود دارد که بتواند موفق شود؛ در واقع قابل استفاده بودن یعنی کاربران بتوانند با استفاده از محصول، به طور موثر و کارآمدی به خواسته نهایی خود برسند. به عبارت دیگر، استفاده از محصول باید آسان باشد.
اطلاعات و محتوای موجود در یک محصول باید به راحتی پیدا شوند؛ پس نحوه ارائه محتوا و جای قرار گرفتن آن بسیار مهم است.
معتبر بودن یعنی آیا کاربر میتواند به محصولی که شما ارائه کردهاید، اعتماد کند؟ اما این تنها کاری که باید انجام شود، نیست بلکه کاربر باید مدت زمان مناسبی هم در سایت باقی بماند. پس اطلاعات ارائه شده در سایت باید دقیق و مناسب برای هدف باشد.
از تصویر، هویت، برند و سایر عناصر طراحی برای برانگیختن احساسات و ایجاد رضایت در کاربر استفاده میشود. به نحوی که کاربری که آن محصول را دارد آن را مایه مباهات خود بدانند و اشتیاق سایر افراد را هم برانگیخته کنند.
محتوا باید برای افراد ناشی هم قابل دسترسی باشد.
در نهایت، محصول باید برای کسب و کاری که آن را ایجاد کرده است و کاربری که آن را میخرد یا استفاده میکند، خلق ارزش کند.
حالا که UX برایتان ملموستر شده است، وقت آن است که به طراحی تجربه کاربر، تحقیقات کاربر و … بپردازیم.
تحقیق روی کاربر یا تحقیق UX بخش کاملاً حیاتی در فرآیند طراحی تجربه است که طیف وسیعی از روشها را در بر میگیرد. این بخش کارهای مختلفی از برگزاری جلسههایی برای آشنایی با فرهنگ مخاطب هدف گرفته تا مطالعات کاربردی کلاسیک و اندازه گیریهای کمی مثل بازگشت سرمایه (ROI) در طراحی شما را شامل میشود.
این کار معمولا در شروع پروژه انجام میشود و شامل انواع مختلف روشهای تحقیق برای جمع آوری دادهها و بازخوردهای ارزشمند است. علاوه بر این، تحقیقات کاربری کمک میکند تا با ارزیابی راهکارهای شما و اندازهگیری میزان تأثیرگذاری آنها، مخاطبان هدف را در مرکز فرآیند طراحی و محصولات خود قرار دهید.
تحقیق بر روی کاربر به دو روش جداگانه انجام میشود:
این روشها به دنبال اندازهگیری رفتار کاربر به شیوهای است که به صورت کمی بیان شوند و برای تجزیه و تحلیل آنها از روشهای آماری استفاده میشود.
این روشها اغلب اکتشافیترند و به دنبال رسیدن به درک عمیقی از تجربیات و زندگی روزمره کاربران به صورت فردی یا گروهی هستند.
تحقیقات بر روی کاربر به شما کمک میکند تا درک مناسبی از مشکلی را که میخواهید حل کنید، پیدا کنید. همچنین به شما میگوید که کاربران شما چه کسانی هستند، در چه زمینهای از محصول یا خدمات شما استفاده میکنند، به چه چیزی نیاز دارند؟ از یک طراح چه می خواهد؟ و مواردی مشابه آن.
بنابراین بدون انجام تحقیقات بر روی کاربر، شما تقریبا مبنای طرحهای خود را بر اساس فرضیات قرار میدهید. بدون انجام تحقیق بر روی کاربر برای طراحان غیرممکن است که نیازهای کاربران و نقاط مشکلسازی که باید به آن توجه داشته باشند را شناسایی کنند.
در اینجا چند دلیل وجود دارد که نشان میدهد، چرا انجام تحقیقات کاربر حیاتی است؟
دونالد نورمن سیستم عاطفی را متشکل از سه سطح مختلف و در عین حال به هم پیوسته مانند غریزی (Visceral)، رفتاری و بازتابی میداند. هر یک از این سطوح به روش خاص خود بر طراحی تأثیر میگذارد، در حالی که به شدت به سیستم عاطفی مرتبط هستند.
این سه جنبه یا سطح به شرح زیر هستند:
برای درک بیشتر، در ادامه هر سطح را عمیقتر بررسی میکنیم.
طراحی غریزی سطحی است که مسئول ویژگیهای ریشهای، ناخودآگاه و تقریبا حیوانی احساسات انسانی است که تقریبا خارج از کنترل ما هستند.
طراحی غریزی با گرایشات ناخودآگاه (مانند ویژگیهای مرئی، شنیدنی و لمسی) که پردازش عمیق و آگاهانه ذهن را دور میزند، به نگرشها، باورها، دیدگاهها، احساسات، ترجیحات و دوست نداشتنهای ناخودآگاه ما کمک میکنند. جذب کاربران بالقوه با استفاده از سطح غریزی و پردازش شناختی آسان خواهد بود.
سطح رفتاری به جنبههای کنترل شده کنش انسان اشاره دارد، جایی که ما به طور ناخودآگاه یک موقعیت را تجزیه و تحلیل میکنیم تا راهبردهای هدفمندی را ایجاد کنیم. راهبردهایی که به احتمال زیاد در کوتاهترین زمان یا با کمترین اقدامات ممکن موثر واقع شوند.
با این حال، تا حدودی گمراه کننده است که بگوییم میتوان با تمرکز بر طراحی رفتاری، از طراحی احساسی چشم پوشی کرد یا آن را نادیده گرفت. در واقع، بسیاری از تجربیات عاطفی ما نتیجه مستقیم موفقیت، لذتبخش بودن یا کارآمد بودن تعاملات ما با چیزهایی است که در زندگی روزمره با آن مواجه میشویم.
به گفته دونالد نورمن، سطح انعکاسی «بستر بازخورد، تفکر آگاهانه، یادگیری مفاهیم و کلیات جدید درباره جهان است».
علاوه بر این، پردازش انعکاسی تنها شکل آگاهانه پردازش است. این فرآیند شامل بررسی فعال یک محصول، ارتباط محیط با شخصیت، جایگاه ما در محیط وسیعتر و بازتاب آن بر ما و نحوه استفاده از آن است.
بنابراین، طراحی انعکاسی مربوط به این است که چگونه کاربران یک محصول را با توجه به عوامل بسیار شخصی و ذهنی، منطقی و عقلانی بررسی میکنند؟
تفکر طراحی، یک روش طراحی است که رویکردی مبتنی بر ارائه راهحل برای حل مشکلات را ارائه میدهد. این روش برای مقابله با مشکلات پیچیدهای که به درستی تعریف نشده یا ناشناخته هستند، مفید است. در روش تفکر طراحی، درک نیازهای انسانی مرتبط، تعریف مجدد مشکل به روشهای انسان محور، ایجاد ایدههای زیاد در جلسات طوفان فکری و اتخاذ یک رویکرد عملی در پروتوتایپ و تست جایگزین رویکردهای دیگر میشود.
با درک پنج مرحله تفکر طراحی، هر فردی میتواند از روشهای تفکر طراحی برای حل مشکلات پیچیده استفاده کند. که شامل موارد زیر است:
در مرحله همدلی، طراح UX متوجه میشود که کاربر واقعی چه میخواهد. این کار را میتوان با مشاهده افراد، مصاحبه با افراد و یا با نگاه کردن به راهکارهای موجود انجام داد. علاوه بر این، برای به دست آوردن همدلی با افراد، طراحان UX اغلب آنها را در محیط واقعی و بدون مداخله مشاهده میکنند یا در در هنگام مصاحبه با آنها ارتباط برقرار میکنند. همچنین، آنها به منظور درک عمیقتر از کاربران سعی میکنند از دریچه نگاه کاربران به مسائل نگاه کنند.
در مرحله دوم تفکر طراحی، طراحان به دنبال تعریف بیان و مسئله به روشی انسان محور خواهند بود. این کار را میتوان با کمک داستانسرایی یا استفاده از ساختارهایی مانند نمودارها و مانند آن، انجام داد.
مرحله سوم تفکر طراحی، جایی است که راهحلهای نوآورانه برای بیان مسئلهای که ایجاد کردهاید، را شناسایی میکنید. بهترین روش برای استفاده در مرحله ایدهپردازی استفاده از روش SCAMPER است.
روش SCAMPER به مجموعهای از ایدههای نوآورانه اشاره دارد که به شما کمک میکند تا با نگاه کردن به زوایای مختلف در محصول موجود خلاقیت ایجاد کنید.
هدف طراحان در این مرحله شناسایی بهترین راه حل ممکن برای هر مشکلی است که در سه مرحله اول شناسایی شده است. ما به پروتوتایپ نیاز داریم، چون معمولا راهکارها در اولین تلاش خوب پیش نمیروند، این موضوع درباره بهتر شدن چیزهایی است که عالی نیستند و شروع کردن از نقطه مناسب است. چرخه پروتوتایپ از طراحی شروع میشود تا آماده کردن نمونه اولیه ادامه دارد، سپس آن را با کمک کاربران تست و ارزیابی میکنند و بعد از آن درس میگیرد. در نهایت این کار تا زمان برطرف شدن مشکل، تکرار و باز تعریف میشود.
مرحله پنجم تفکر طراحی جایی است که از راهکارهای تست برای به دست آوردن درک عمیق از محصول و کاربران آن استفاده میشود. این افزایش در سطح ادراک، ممکن است به طراحان کمک کند تا شرایط استفاده و نحوه تفکر، رفتار و احساس مردم نسبت به محصول را بررسی کنند.
قبل از آن که به معرفی نمونههای خوب طراحی UX بپردازیم، بیایید ببینیم چه طراحیای میتواند این عنوان را به خود اختصاص دهد؟
به طور کلی طراحی تجربه خوب است که بتواند ویژگیهای سادگی، قابلیت استفاده و زیبایی بصری را داشته باشد.
با توجه به ویژگیهای اساسی ذکر شده، محصولهای گوگل، گرامرلی، لینکدین، فیسبوک، وباستور اپل، دولینگو و اسپاتیفای از نمونههای خیلی خوب طراحی تجربه به شمار میروند. این محصولات به خوبی توانستهاند کاربران خود را بشناسند و به بهترین شکل ممکن نیازهای آنها را برطرف کنند و تجربهای لذتبخش و به یاد ماندنی برایشان خلق کنند.
طراحان UX به ترکیبی از مهارتهای فنی و مهارتهای مربوط به محل کار یا همان مهارتهای نرم در کار خود نیاز دارند. بعضی از این مهارتها مختص دنیای UI/UX هستند، در حالی که بعضی دیگر عمومیترند. مهمترین این مهارتها از دید وبسایت معتبر کورسرا را در زیر آوردهایم:
بخش بزرگی از فرآیند توسعه محصول این است که تصور کنیم یک محصول چگونه خواهد بود. بسته به مرحله توسعه، این کار را با ایجاداسکلتبندیها، نمونههای اولیه با کیفیت پایین یا بالا، مدلها یا جریانهای کاربر و ماکتها انجام میدهیم.
هم طراحان UX و هم طراحان رابط کاربری (UI) از نرمافزارهای طراحی بصری مانند فتوشاپ (Photoshop)، اسکچ (Sketch)، فیگما (Figma) و ایلوستریتور (Illustrator) برای ایجاد عناصر بصری یک محصول استفاده میکنند. علاوهبر مهارت در ابزارها، باید در مورد بهترین روشهای طراحی بصری برای مواردی مثل تایپوگرافی، تئوری رنگ، چیدمان، آیکونها و تئوری کلی طراحی دانش و اطلاعات داشته باشید.
برای طراحی محصولی که مشکل کاربر را حل میکند، نیاز کاربر را برآورده میکند یا به طور کلی کاربر را خوشحال میکند، ابتدا باید بدانید که آن کاربر کیست. اینجاست که تحقیقات کاربر وارد عمل می شود.
انجام نوع مناسب تحقیق کاربر برای محصول یا ویژگی که طراحی میکنید، میتواند به شما قدرت دهد تا یک محصول را حتی بهتر کنید. همانطور که نمونههای اولیه را توسعه میدهید، باید آزمایشهای کاربر را هم برای تایید انتخابهای طراحی خود انجام دهید. اینکه بدانید چگونه باید این دو مرحله کاربر محور را انجام دهید، کمک میکند به یک طراح موثرتر تبدیل شوید.
این مهارت به قدری حیاتی است که برخی از شرکتها نقش تخصصی در تیم UX خود دارند که به عنوان محقق UX شناخته میشود.
اجایل، مجموعهای از شیوههای مدیریت پروژه که در دنیای توسعه نرمافزار رایج است و مبتنی بر رویکردی تکراری برای ساخت یک محصول است.
از آنجایی که بسیاری از تیمهای توسعه نرمافزار از متدولوژی Agile استفاده میکنند، منطقی است که طراحان UX بتوانند از درک این رویکرد مدیریت محصول محبوب هم بهرهمند باشند.
معماری اطلاعات (IA) شامل سازماندهی و ساختاردهی مؤثر محتوا است. وقتی IA به خوبی طراحی شود، به کاربران کمک میکند تا اطلاعات مورد نظرشان را پیدا کنند یا تسک خود را تکمیل کنند. طراحان میتوانند این کار را با آسانتر کردن درک کاربران از اینکه کجا هستند، کجا باید بروند و چه چیزی در پیش دارند، تسهیل کنند.
با اینکه عموما از طراحان UX انتظار نمیرود که کد بنویسند (این وظیفه توسعهدهندگان است)، اما کد زدن به زبانهایی مثل جاوا اسکریپت، CSS و HTML، میتواند به داشتن درک اولیه از نحوه توسعه اپلیکیشن کمک کند.
داشتن انتظارات واقع بینانهتری از آنچه در طراحی ممکن است و برقرار ارتباط و همکاری بهتر با تیم توسعهدهنده از مزایای تسلط نسبی به مباحث کدنویسی است.
به عنوان یک طراح UX، به طور منظم با تیمهای دیگر همکاری خواهید کرد. بسته به پروژه و مرحله توسعه، ممکن است با مدیرعامل برای تعریف اهداف تجاری، طراحان رابط کاربری (UI) برای اضافه کردن عناصر بصری به یک نمونه اولیه، یا توسعهدهندگان برای تبدیل طرحهای شما به کد کار کنید.
کار کردن به عنوان عضوی از یک تیم، به معنای بلد بودن نحوه ارائه و دریافت بازخورد و همچنین ترکیب ایدههای مختلف در مورد نحوه ساخت بهترین محصول ممکن، است.
«ارتباط» و «همکاری» دست در دست و در کنار هم پیش میروند و مسئله فقط ارتباط با همتیمیهایتان نیست. مهارتهای ارتباطی قوی به شما کمک میکند هنگام انجام تحقیقات کاربر، دادههای ارزشمندتری را از مشتریان دریافت کنید و در هنگام ارائه طرحهای خود، اشتیاق را در ذینفعان ایجاد کنید.
شرکتها اغلب به دنبال طراحانی هستند که بتوانند زمان خود را مدیریت کرده و تسکهایشان را برای رفع حیاتیترین نیازها اولویتبندی کنند.
ممکن است در طول روز روی چندین پروژه (یا چندین بخش از یک پروژه) کار کنید. اگر سازماندهی و انعطافپذیری در وظایف فعلی خود را تمرین کنید، برای موفقیت در دنیای طراحی UX آمادهتر خواهید بود.
در پایان این بخش، بد نیست اشاره کنیم که با استفاده از گذراندن دورههای طراحی تجربه ، آگاهی و بلد بودن ترندهای روز UX و انجام کار عملی در زمینه UX حتی شده به عنوان کارآموز میتواند به تقویت مهارتهای شما در این زمینه کمک کند.
طبق بررسیهایی که در زمستان سال ۱۴۰۱، در پلتفرمهای کاریابی فارسی انجام دادیم، درآمد ماهانه یک طراح در ایران میتواند بین ۱۲ تا ۳۵ میلیون تومان باشد. ناگفته پیداست که با توجه به میزان تخصص و سطح حرفهای بودن افراد این عدد تعیین میشود.
همچنین طبق بررسیهای ما در تیم محتوای شرکت آسا، میانگین درآمد سالانه این موقعیت شغلی به دلار و در کشوری مثل آمریکا حدود ۹۲هزار دلار برآورد شده است؛ یعنی بیش از ۷۶۰۰ دلار در هر ماه.
با این تفاسیر، شغل طراحی تجربه جزء حرفههای با سطح درآمد نسبتا بالا در ایران و جهان به شمار میرود.
از اوایل دهه ۱۹۹۰ که دون نورمن (Don Norman) عبارت «تجربه کاربری» را ساخت، این حوزه مسیری طولانی را پیموده است. طبق دادههای موثق، از دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۷ میلادی، تعداد افراد فعال در این حرفه، از ۱۰۰۰ نفر به یک میلیون نفر رسید. پیشبینی میشود که این عدد تا سال ۲۰۵۰، یعنی کمتر از ۳۰ سال آینده به ۱۰۰میلیون نفر برسد. با این حساب، شغلی است که قرار نیست به این زودیها بند و بساط خود را جمع کند.
در این مقاله سعی کردیم تا درباره تعریف، مزایا و ارزشهایی که تجربه کاربری ایجاد میکند، صحبت کنیم و به عوامل تاثیرگذار بر روی آن هم اشاره کردیم. سطوح نورمن در طراحی تجربه محصول را بیان کردیم و چیستی و اهمیت تحقیقات بر روی کاربران را توضیح دادیم. همچنین به شرایط این حرفه در دنیای واقعی پرداختیم و در مورد سطح درآمد و آینده آن صحبت کردیم.