کوچینگ و بازخورد: دو مورد قدرتمندی که بهره‌وری و نگهداشت را بهبود می‌بخشند

تهیه‌کننده مقاله : منیره کرمی

دسته بندی: منابع انسانی
4 دقیقه زمان مطالعه
1401/09/15
2 نظر

کوچینگ و بازخورد ابزارهای متفاوت اما قدرتمندی هستند که باید بخشی از هر محیط کاری باشند. در دنیای جدید استفاده از کوچینگ مزایای قدرتمند زیادی دارد. مطالعات نشان می‌دهند هنگامی که کارمندان کوچ می‌شوند، عملکرد و روابط آن‌ها تا ۷۰٪ بهبود پیدا می‌کنند، ارتباطات بهتری برقرار می‌کنند و اعتماد به نفس آن‌ها افزایش می‌یابد. علاوه بر این، تحقیقات موسسه سرمایه انسانی نشان می دهد ۵۱ درصد از سازمان‌ها با استفاده از فرهنگ کوچینگ قوی، درآمد بیش‌تری نسبت به همتایان خود داشته و تقریباً دو سوم از کارکنان آن‌ها، خود را بسیار متعهد ارزیابی می‌کنند.

نرخ بازگشت سرمایه (ROI) در حالتی که از روش مربی‌گری استفاده می‌شود، افزایش پیدا می‌کند. مطالعه مشتریان بین‌المللی فدراسیون جهانی کوچینگ (ICF) نشان می‌دهد که تقریباً ۹۰ درصد از سازمان‌های مورد بررسی بازگشت سرمایه داشتند، بازده بازگشت سرمایه‌ ۲۸ درصد از آن‌ها بین ۱۰ تا ۴۹ بود و ۱۹ درصد آن‌ها هم بازگشت سرمایه ۵۰ برابری داشتند. دریافت کنندگان کوچینگ هم از مزایا آن سود می‌برند، ۹۹٪ افراد و شرکت‌هایی که یک کوچ استخدام می‌کنند «راضی یا بسیار راضی هستند» و ۹۶٪ می‌گویند که دوباره تمایل به ورود به این روند را دارند.

در بسیاری از مواقع اصطلاح «کوچینگ» با آموزش، راهنمایی یا مشاوره اشتباه گرفته می‌شود اما کوچینگ واقعی در مورد حمایت از افراد برای دستیابی به قدرت‌های بالقوه آنهاست، این کار یک روند مثبت و رو به جلو است. کوچینگ شامل بازخورد صادقانه و مسئولیت‌پذیری است. همچنین استراتژ‌‌ی‌هایی برای کمک به افراد به منظور غلبه بر موانع و دستیابی به عملکرد بهتر.

راه‌های زیادی برای ایجاد فرهنگ کوچینگ و بازخورد وجود دارد. یک راه این است که از تخصص موجود در سازمان استفاده کنید. برخی از ابزارها می‌توانند ساختار و فرآیندی را برای کوچینگ در سراسر سازمان ایجاد کنند یا می توانید یک کوچ برای حمایت از نیروی کار خود استخدام کنید. گزینه دیگر هم کمک گرفتن از آموزش‌های مبتنی بر کتاب یا ویدئو است.

شاید قدرتمندترین و مقرون به صرفه‌ترین گزینه شما آموزش مدیرانتان باشد. رابطه مدیران و همکارانشان از تاثیرگذارترین رابط‌هایی است که هر یک از همکاران شما می‌توانند در سازمان شما داشته باشند. این رابطه باعث بوجود آمدن تجربه‌های روزمره می‌شود و ارزش‌ها و مأموریت‌های سازمان شما را زنده نگه‌داشته یا تضعیف می‌کنند. در واقع مدیران تعامل ۷۰ درصدی با کارکنان دارند و ۸۴ درصد از کارکنان می‌گویند که مدیران ضعیف دلیل بوجود آمدن استرس غیرضروری و زیادی می شوند. علاوه بر این، نیمی از کارکنان احساس می‌کنند که اگر رئیس‌شان آموزش صحیح ببیند، عملکردشان بهبود می‌یابد.

هنگامی که به مدیران به درستی آموزش داده شود، نه تنها عملکرد آن‌ها بهبود پیدا می کند بلکه آن‌ها می‌توانند به یک «مزیت غیر مالی ارزشمند» تبدیل شوند که یک سازمان خوب را به یک سازمان عالی تبدیل می‌کنند. تحقیقات گالوپ نشان می‌دهد که مدیران خوب بهره‌وری و مشارکت تیم‌های خود را افزایش می‌دهند و افراد مستعد جدید را جذب می‌کنند.

دو سبک اصلی مربیگری وجود دارد که همه مدیران باید از آن‌ها استفاده کنند: مهارت و شفافیت.

بهتر است هر دو این سبک‌ها به صورت متعادل استفاده شوند و با توجه به بازخورد کارکنان رفته رفته درصد استفاده از این دو سبک مربیگری تغییر می کند.

به طور کلی کوچینگ مهارتی دستوری است چون در آن مدیر، دانش و تجربه خود را با کمک جلسات آموزشی و مکالمه به کارکنان منتقل می‌کند. در حالی که کوچینگ با شفافیت به افراد کمک می‌کند تا از خرد خود برای حل مشکلات استفاده کنند.

دکتر آندرس اریکسون، نویسنده کتاب «اوج: اسرار علم جدید تخصص»، روش رسیدن به نقطه عطف عملکرد در رشته‌های مختلف را مطالعه کرد. تحقیقات او نشان می‌دهد که فقط با وقت گذاشتن نمی‌توان در موضوع کوچینگ به تسلط دست یافت، بلکه با تمرین و ممارست است که این امر را بهبود می‌یابد. او سه سطح از تمرین را مشخص کرد:

  1. تمرین مقدماتی: این تمرین هیچ هدف یا بازخورد خاصی ندارد. بلکه فقط تلاش برای بهبود است.
  2. تمرین هدفمند: این تمرین دارای اهداف کاملاً تعریف شده و روشن است، که شامل برنامه‌ای با گام‌های کوچک برای دستیابی به اهداف، بازخورد به موقع و تلاش مداوم برای بهبود است.
  3. تمرین توسعه‌ای، تمرین هدفمندی است که با راهنمایی و بازخورد‌های یک مربی خبره پیش می‌رود که منجر به توسعه فردی می‌شود.

بنابراین ترکیب ایده آل، تمرین به همراه مربیگری است زیرا بازخورد به ما این را امکان می‌دهد که سطح مهارت خود را محک زده و این امکان را فراهم می کند تا ما تلاش لازم را برای بهبود انجام دهیم. مطالعه گالوپ نشان داد که کیفیت بازخورد مدیران به طور مستقیم با مشارکت کارکنان و همچنین جابجایی افراد مرتبط است.

آن‌ها دریافتند که بازخورد مدیران می‌تواند در همکاران احساسات منفی (مانند احساس انتقاد، بی انگیزگی، ناامیدی یا افسردگی) یا احساسات مثبت (مثل الهام گرفتن برای بهبود یا روشن کردن دانستن این که چگونه کارشان را بهتر انجام دهند) ایجاد کند. حتی بازخوردهای سازنده که شنیدن آن‌ها سخت است به کارمندان کمک می‌کند تا پیشرفت کنند و آن‌ها را تشویق می‌کند که بخواهند بهتر شوند.

با توجه به تأثیری که خروج همکاران بر هر صنعتی می‌گذارد، آموزش مدیران در مورد نحوه کوچینگ و بازخورد مؤثر می‌تواند تأثیر بسزایی در ماندگاری افراد داشته باشد. فرهنگ کوچینگ با کمک به افراد برای دستیابی به پتانسیل‌های بالقوه‌شان تمرکز می‌کند و انجام این کار باعث می شود نیروها توانمندتر، متعهدتر و پاسخگوتر باشند. این کار نتایج خارق‌العاده‌ای را به دنبال دارد.

مطالب مرتبط