قضاوت و برچسب‌زنی: تأثیرات ذهنی و اجتماعی قضاوت در زندگی روزمره

دسته بندی: منابع انسانی
5 دقیقه زمان مطالعه
1402/11/23
1 نظر

قضاوت و برچسب‌زنی پدیده‌هایی هستند که در زندگی روزمره با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم. انسان‌ها به طور طبیعی رفتارها و اعمال دیگران را قضاوت می‌کنند و برچسب‌هایی به آن‌ها می‌زنند. نکته غیرقابل چشم‌پوشی این است که این قضاوت‌ها و برچسب‌ها می‌توانند در تصمیم‌گیری‌ها و تعاملات اجتماعی ما تاثیر داشته باشند. اما تاثیر این قضاوت‌ها و برچسب‌ها بر رفتار ما و دیگران می‌تواند متنوع و پیچیده باشد. در این مقاله این تاثیرات را بررسی می‌کنیم. با ما همراه باشید.

قضاوت و برچسب‌زنی

قضاوت و برچسب‌زنی

برای همه ما پیش‌ آمده است که نسبت به رفتار دیگران قضاوت و برداشتی داشته باشیم و مطابق با آن، رفتاری را از خود نشان دهیم. به خودی خود قضاوت یک فرآیند مطلقا بد نیست، اما عملی که براساس آن انجام می‌دهیم، می‌تواند کارآمدی یا ناکارآمدی‌اش را به نمایش بگذارد. خیلی اوقات نسبت به قضاوت‌های خود دو نوع واکنش داریم؛ یا به آن جوری می‌چسبیم که می‌شود واقعیت محض و گویی وحی منزل؛ و یا سعی می‌کنیم از شر آن خلاص شویم؛ در صورتی که نمی‌توان توقع داشت که ذهن ما دست از قضاوت بردارد.

ذهن ما با سر و صدا عجین است و هرچه تلاش کنیم که صدایش را خفه کنیم، اشتیاقش به حرف زدن بیشتر می‌شود؛ مثل حکایت فکر نکردن به یک فیل صورتی‌ است که هرچه تلاش کنیم آن را از ذهن خود بیرون کنیم، بیشتر خودش را به ما نشان می‌دهد.

بنابراین به جای اینکه قضاوت‌مان را واقعیت محض بدانیم و به آن بچسبیم یا سعی کنیم از دایره ذهن‌مان دورش کنیم، بهتر است قبل از هر عمل، چند قدمی از آن فاصله بگیریم، مثل یک تماشاچی تئاتر به آن نگاه کنیم و ببینیم که چه نقشی را می‌خواهد بر صحنه‌ی ذهن ما ایفا کند. ما می‌توانیم در قدم اول، مشاهده‌گر قضاوت خود باشیم، نه بازیگر سناریویی که او برای ما نوشته است.

اثرات قضاوت دیگران و خود

اثرات قضاوت و برچسب‌زنی

برچسب‌ زدن به دیگران هم از قضاوت و ارزیابی ما سرچشمه می‌گیرد و گاهی اوقات به ما کمک می‌کند تا دنیا را درک کنیم و تصمیم‌گیری بهتری داشته باشیم. وقتی هوا را طوفانی می‌بینیم، به این نتیجه می‌رسیم که وقت دل به دریا زدن نیست؛ وقتی جاده را لغزنده می‌نامیم، با سرعت مطمئن‌تری حرکت خواهیم کرد و وقتی به عنوان یک پزشک متخصص با تشخیص و ارزیابی‌های دقیق، پی می‌بریم که بیمار ما، یک فرد مبتلا به سرطان است، برنامه‌ریزی درمانی خاصی را پیش خواهیم گرفت.

اما از طرفی دیگر، برچسب‌زنی می‌تواند نتایج منفی‌ای هم داشته باشد؛ می‌تواند منجر به تبعیض، تعصب و قضاوت‌های ناعادلانه شود. برچسب‌ها می‌توانند افراد را صرفا به یک ویژگی محدود کنند و تنوع و پیچیدگی انسان‌ها را نادیده بگیرند. برجسب‌زنی چه مثبت باشد مثل با استعداد، دختر خوب، پسر باهوش و… و چه منفی مثل تنبل، خودخواه، ADHD و… می‌تواند فرد را در تنگنایی قرار بدهد که بخواهد خود را در زیر فشار برچسب‌ها سانسور یا اثبات کند. از این‌رو می‌تواند منجر به سوءتفاهم‌ها و مانع از ایجاد تعاملات سازنده شود.

به‌عبارتی، وقتی به کسی برچسب می‌زنیم، این برچسب می‌تواند انتظاری را در ذهن ما، دیگران و خود فرد ایجاد کند؛ مثلا وقتی یک مدیر یا یک دوست را آدم بی‌اعصابی می‌نامیم، نه تنها خودمان گوش به زنگ می‌شویم تا رفتارهایش را با این برچسب قضاوت کنیم، بلکه ممکن است خود آن فرد هم کم کم این برچسب را بر پیشانی‌اش بپذیرد و رفتارهایی مطابق با آن انجام دهد.

همچنین این موضوع نسبت به برچسب‌زنی به خود هم صدق می‌‌کند؛ مثلا وقتی آدم‌ها برچسب کمال‌گرا به خود می‌زنند، احتمال دارد که به جای بهبود خود، به نقطه‌ای برسند که رفتارهایشان را براساس این برچسب توجیه کنند.

قضاوت و برچسب‌زنی در محیط‌های کاری

قصاوت در محیط کار

برچسب‌زنی در محیط کار هم در همین راستاست و می‌تواند اثرات مختلفی داشته باشد. ممکن است افراد به خاطر برچسب‌های منفی‌ای که بر پیشانی‌شان زده می‌شود، احساس حقارت و ناامیدی کنند و از انگیزه و اعتماد به نفس‌شان در محیط کار کاسته شود. از طرفی‌دیگر، ممکن است برعکس این قضیه رخ بدهد و در اثر برچسب‌های مثبت و توقعی که نسبت به آن‌ها ایجاد شده دست به خودسانسوری بزنند چرا که ترسی به جان‌شان افتاده که مبادا رفتاری کنند که آن تصویر و برچسب را خدشه‌دار کند؛ در نتیجه از بیان نظراتی که می‌تواند متفاوت با چیزی باشد که به او نسبت می‌دهند، خودداری خواهند کرد.

همچنین، این برچسب‌ها می‌توانند تأثیرات ناکارآمدی هم بر روابط کاری داشته باشند و باعث ایجاد تعارض‌ها و تنش‌ها در محیط کار شوند؛ به خصوص هنگام ارائه بازخوردی که به جای بررسی رفتار مورد نظر، با استفاده از یک برچسب، کلیات شخصیت همکار را مورد هدف قرار می‌دهد؛ مثلا به جای آنکه بگوییم «تو برای انجام این تسک وقتت را به خوبی تنظیم نکردی»، برچسب «کُند بودن» را به او بزنیم.

چرا قضاوت می‌کنیم؟

چرا قضاوت می‌کنیم

به‌طورکلی باید اشاره کرد که ما انسان‌ها موجوداتی در جستجوی معنا و رفع ابهام هستیم. گاهی قضاوت می‌کنیم و به خود یا دیگران برچسب می‌زنیم تا شرایط را کنترل کنیم و یک موضوع را برای خود معنادار سازیم (ولو معنای اشتباه)؛ به این‌ روش ابهام و آشفتگی ذهن خود را رفع خواهیم کرد و نیاز به نظم و کنترل ما هم برآورده می‌شود. مثلا وقتی طرف مقابل را ADHD بنامیم، رفتارهایش را می‌توانیم با آن برچسب توجیه کنیم و از ابهام این سوال که «چرا این کار را می‌کند؟» رهایی پیدا خواهیم کرد. از این‌رو، ارزیابی و برچسب‌زنی همواره در ذهن ما جریان دارد، اما مهم‌ترین نکته در این مسیر، خودآگاهی و افزایش وسعت هوشیاری است چرا که باعث می‌شود همه جانبه‌تر دست به ارزیابی بزنیم (نه یک جانبه و براساس یک برچسب خاص)، تحمل ابهام خود را ارتقا دهیم و تصمیم‌گیری‌های آنی کمتری داشته باشیم. در راستای تمرین «آگاهی نسبت به برچسب‌‌های ذهنی» بهتر است که سوالات زیر را از خود بپرسیم:

  1. در چه مواردی و نسبت به چه افرادی بیشتر برچسب میزنی؟
  2. این برچسب‌ها معمولا از چه جنسی هستند؟ منفی یا مثبت؟ هنگام برچسب زنی چه احساس یا هیجانی را تجربه می‌کنی؟
  3. بعد از برچسب زنی چه احساسی بهت دست می‌دهد؟
  4. چقدر پیش می‌آید که در هنگام برچسب‌زنی، فردی را سیاه یا سفید ببینی؟
  5. چه برچسب‌هایی به خود می‌زنی؟ آیا این برچسب‌ها تکراری هستند؟ در چه موقعیت‌هایی از راه می‌رسند؟
  6. آیا برچسب‌هایی که به خود می‌زنی بر قضاوت‌ات نسبت به دیگران هم اثر می‌گذارند؟ مثلا وقتی در اثر یک اشتباه خود را نادان فرض می‌کنی، باعث می‌شود که نسبت به اشتباه دیگران هم سخت‌گیر و سرزنش‌گر شوی؟
  7. برای اینکه به دیگران برچسب نزنی چه کارهایی کردی؟
  8. یک موقعیت را به یاد بیاور که مطابق با برچسبی که در ذهن داشتی، تصمیم گرفتی. آیا در هنگام انتخاب و تصمیم‌گیری دچار تردید شدی؟ با چه دلایلی خودت را قانع کردی تا مطابق با برچسبی که در ذهن داری، تصمیم بگیری؟ مثلا نسبت به یک همکار این قضاوت را داری که آدم حسودی است، یک روز در جلسه‌ای می‌بینی که ناراحت و گرفته است؛ درست در جلسه‌ای که می‌خواهند از شما قدردانی کنند. چه دلایلی در ذهنت می‌آید که به برچسب «حسود بودن» گره بخوری و احتمال اینکه ممکن است دچار مشکلی شده باشد را رد کنی؟

نتیجه‌گیری

در پایان، باید توجه داشت که قضاوت و برچسب‌زنی پدیده‌هایی نیستند که به طور مطلق باید از آن‌ها دوری کرد یا به آن‌ها اعتقادی نداشت. بلکه آگاهی از این قضاوت‌ها و تاثیرات آن‌ها بر رفتارها و روابط انسانی می‌تواند به ما کمک کند تا تصمیم‌گیری‌های بهتری داشته باشیم و از تعصب‌ها و تبعیض‌های ناعادلانه جلوگیری کنیم. با افزایش خودآگاهی و تمرین در مدیریت قضاوت و برچسب‌ها، می‌توانیم به تعاملات سازنده‌تری در جوامع و محیط‌های کاری دست پیدا کنیم و روابط انسانی مؤثرتری را تجربه کنیم.

منابع:

چرا آن کار را کردم؟ – جوزف برگو، انتشارات بینش نو | اکت به زبان ساده –  رابرت هریس، انتشارات ارجمند | www.mindtools.com | www.psychologytoday.com

 

امتیاز شما به این مقاله:

مطالب مرتبط