توسعه نرمافزار، مثل ساختن یک پل روی رودخانهای ناشناخته است؛ جایی که هر گام اشتباه میتواند منجر به فروپاشی شود. در این شرایط، مدیران پروژه و توسعهدهندگان به دنبال روشی هستند که به آنها هم در شناسایی ریسکها کمک کند، هم در پیشبینی تغییرات و هم در مدیریت بهتر منابع و زمان. اینجاست که «مدل حلزونی» یا Spiral Model وارد میدان میشود. در این مقاله از بلاگ ویستا سامانه آسا قصد داریم در رابطه با مدل حلزونی صحبت کنیم و اشارهای به ویژگیهای این مدل خواهیم داشت. برای آشنایی با اسپیرال مدل، مطالعه این مقاله را از دست ندهید.
مدل اسپیرال یا حلزونی چیست؟
مدل Spiral یکی از مهمترین مدلهای چرخه عمر توسعه نرمافزار است که از مدیریت ریسک پشتیبانی میکند. نمایش نموداری اسپیرال مانند یک مارپیچ با حلقههای زیاد است که تعداد حلقههای مارپیچ هر پروژه با پروژه دیگری متفاوت است. هر حلقه از مارپیچ، قسمتی از فرایند توسعه نرمافزار است.
برای درک بهتر فرض کنید یک پروژه پیچیده نرمافزاری در پیش دارید. الزامات هنوز کامل مشخص نیستند، تیم توسعه با چالشهای امنیتی روبهرو است و مشتری، مدام نظرش را تغییر میدهد. اگر بخواهید در چنین شرایطی بهصورت خطی یا حتی چابک پیش بروید، ممکن است با شکست یا اتلاف منابع مواجه شوید.
مدل حلزونی برای همین شرایط طراحی شده؛ مدلی که با تکرار هوشمندانه مراحل توسعه و تحلیل مداوم ریسکها، به شما امکان میدهد قدمبهقدم اما با اطمینان پروژه را پیش ببرید.
فازهای مختلف اسپیرال مدل
زمانی که به نمودار یک مدل مارپیچی نگاه میکنیم، شعاع مارپیچ نشاندهنده هزینه پروژه و درجه زاویهای، نشان دهنده پیشرفت انجام شده در فاز فعلی پروژه است. هر مرحله با یک هدف برای طراحی شروع میشود و زمانی پایان مییابد که توسعهدهنده یا مشتری پیشرفت را بررسی کنند. در حقیقت هر مرحله را میتوان به ۴ بخش تقسیم کرد: شناسایی و درک الزامات، انجام تجزیه و تحلیل ریسک، ساختن نمونه اولیه و ارزیابی عملکرد نرمافزار.
بیشتر بخوانید: بهترین ابزارهای توسعه نرم افزار
- شناسایی و درک الزامات: در این مرحله هدف کلی باید مشخص شود و همه اهداف باید شرح داده و تجزیه و تحلیل شوند. همچنین در صورت شکست پروژه شناسایی راهحلهای جایگزین باید انجام شود.
- تجزیه و تحلیل ریسک: تجزیه و تحلیل ریسک باید روی همه راهکارهای ممکن انجام شود تا هرگونه نقص یا آسیبپذیری پیدا شود. بهعنوان مثال بودجه در نظر گفته شده برای جلوگیری از حملات سایبری باید انجام شود، سپس هر ریسک باید با استفاده از کارآمدترین استراتژی حل شود.
- ساختن نمونه اولیه: این مرحله شامل طراحی معماری نرم افزار، طراحی ماژولها، طراحی فیزیکی محصول و طراحی نهایی محصول میشود. پیشنهادات مراحل شناسایی و تجزیه و تحلیل در این مرحله مورد بررسی قرار میگیرند تا نرمافزار قابل استفاده شود.
- ارزیابی عملکرد نرمافزار: نتایج نهایی در این مرحله به دست میآید. تجزیه و تحلیل در این قسمت به برنامهنویسان و توسعهدهندگان اجازه میدهد تا قبل از پیشرفت، کلیه مراحل را بررسی کنند. در پایان این مرحله برنامهریزی برای مرحله بعدی آغاز خواهد شد و این چرخه تکرار میشود.
چه زمانی باید از مدل مارپیچ یا اسپیرال استفاده کنیم؟
مدل حلزونی مناسب پروژههایی است که با عدم قطعیت، ریسک بالا و پیچیدگی زیاد همراهاند. در پروژههایی که:
- در ابتدای کار اطلاعات کامل و روشنی از نیازهای مشتری وجود ندارد.
- احتمال بروز تغییرات عمده در نیازمندیها یا تکنولوژی در حین اجرا بالاست.
- ریسکهای فنی، مالی یا امنیتی در پروژه وجود دارد که نیاز به ارزیابی مستمر دارند.
- مشتری علاقه دارد در روند توسعه حضور فعال داشته و بازخورد بدهد.
- پروژه آنقدر بزرگ است که نمیتوان آن را یکباره و بدون تکرار فازها به پایان رساند.
برای مثال طراحی سیستمهای بانکی، بیمهای، دولتی یا سامانههای اطلاعاتی بزرگ معمولاً با این مدل پیش میروند.
نمونههای واقعی از کاربرد مدل حلزونی در صنایع مختلف
مدل حلزونی تنها محدود به پروژههای نرمافزاری نیست، بلکه در صنایع گوناگون برای توسعه تدریجی و کاهش ریسک استفاده میشود. برخی از کاربردهای واقعی این مدل عبارتاند از:
- توسعه نرمافزار: تیمهای توسعه با تست مداوم نرمافزار و دریافت بازخورد از کاربران، نسخههای بهبود یافتهای ارائه میدهند. این مورد بهخصوص در اپلیکیشنهای موبایل که نیازمند تغییرات سریع و پیوسته هستند کاربرد فراوان دارد.
- صنعت بازیهای رایانهای: توسعهدهندگان بازی با تکرار تست گیمپلی، طراحی گرافیک و تعامل با کاربران، نسخه نهایی را پیش از انتشار بهینهسازی میکنند.
- تجارت الکترونیک (Retail): توسعهدهندگان وبسایتهای فروشگاهی، با بهکارگیری مدل حلزونی، بهطور مداوم قابلیتها و ویژگیهای جدید را بر اساس دادههای بازار و رفتار مصرفکننده به سیستم اضافه میکنند.
- سلامت و درمان: در طراحی سیستمهای الکترونیکی مدیریت سوابق پزشکی، از این مدل برای رعایت مقررات و استانداردهای صنعت سلامت مانند HIPAA استفاده میشود.
- فضا و هوافضا: سیستمهای کاوش فضایی مانند ماهوارهها و مریخنوردها ابتدا بهصورت نمونه اولیه طراحی و در شبیهسازیها تست میشوند و سپس بهصورت نسخه نهایی ساخته و به فضا پرتاب میگردند. مدل حلزونی از ابتدا تا انتهای این روند توسعه را هدایت میکند.
مزیتهای مدل مارپیچ یا حلزونی
همان طور که در ابتدای مقاله عنوان کردیم، مدل مارپیچ گزینهای عالی برای پروژههای بزرگ و پیچیده است. ماهیت پیشرونده این مدل به توسعهدهندگان اجازه میدهد تا یک پروژه بزرگ را به قطعات کوچکتر تقسیم کنند و هر بار با یک ویژگی مقابله کنند و اطمینان حاصل کنند که هیچ چیز از دست نمیرود. از دیگر مزایای مدل مارپیچ به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
- انعطافپذیری: تغییرات ایجاد شده در نیازهای بعد از شروع توسعه را میتوان به راحتی پذیرفت و در پروژه قرار داد.
- مدیریت ریسک: مدل مارپیچی شامل تجزیه و تحلیل ریسک و مدیریت در هر مرحله، بهبود امنیت و شانس اجتناب از حملات و خرابی است. همچنین فرایند توسعه مکرر، مدیریت ریسک را آسان میکند.
- رضایت مشتری: مدل مارپیچی رضایت کاربر را بیشتر میکند. اگر نرمافزار برای کاربر طراحی شده باشد، کاربران قادر خواهند بود محصول را در هر مرحله مشاهده و ارزیابی کنند. این مورد به آنها اجازه میدهد تا قبل از ساخت کامل محصول، نارضایتی خود را ابراز کنند یا تغییراتی ایجاد کنند و در زمان و هزینه تیم توسعه صرفهجویی کنند.
محدودیتهای اسپیرال مدل
مدل حلزونی مزیتهای ویژه و بسیار مناسبی دارد، اما مانند تمام مدلهای توسعه نرمافزار محدودیتهایی نیز وجود دارد. در ادامه این بخش محدودیتهای اسپیرال مدل را بررسی میکنیم.
- هزینه بالا: به دلیل قیمت بالا، مدل مارپیچ معمولا برای پروژههای بزرگ مورد استفاده قرار میگیرد.
- وابستگی به تجزیه و تحلیل و ریسک: از آنجایی که تکمیل موفقیتآمیز پروژه به مدیریت موثر ریسک بستگی دارد؛ بنابراین لازم است کارکنان در ارزیابی ریسک تخصص داشته باشند.
- پیچیدگی: اسپیرال مدل نسبت به سایر گزینههای SDLC پیچیدهتر است و برای اینکه در اسپیرال مدل موفق باشید، باید تمامی پروتکلها را به خوبی رعایت کنید.
- مدیریت زمان پیچیده: معمولا تیمها در زمان ورود به پروژه، اطلاعی از فازهای پروژه ندارند و این موضوع موجب میشود تا مدیریت زمان درستی صورت نگیرد؛ بنابراین همیشه خطر عقب افتادن پروژه وجود دارد.
در این مقاله از بلاگ ویستا سامانه آسا در رابطه با مدل حلزونی در توسعه نرمافزار صحبت کردیم و اشارهای به ویژگیهای اسپیرال مدل داشتیم. در رابطه با این مطلب هرگونه سوال یا پیشنهادی دارید، از بخش نظرات در انتهای مقاله با ما به اشتراک بگذارید.
چکلیست نهایی: آیا پروژه شما با مدل حلزونی همخوانی دارد؟
مدل حلزونی برای همه پروژهها مناسب نیست و نیازمند شرایط خاصی است. این چکلیست به شما کمک میکند پیش از انتخاب آن، ارزیابی دقیقی از پروژهتان داشته باشید. به هر یک از سوالات زیر پاسخ دهید. اگر پاسخ شما به سه مورد یا بیشتر مثبت بود، احتمالا این مدل میتواند گزینه مناسبی برای پروژه شما باشد:
- آیا پروژه شما بلندمدت، چندمرحلهای یا پیچیده است؟
- آیا در مراحل ابتدایی، الزامات پروژه بهصورت کامل و واضح مشخص نشدهاند؟
- آیا انتظار دارید در طول پروژه نیازمندیها یا فناوریهای مورد استفاده تغییر کند؟
- آیا ریسکهای فنی یا تجاری قابلتوجهی در پروژه وجود دارد که باید در هر مرحله ارزیابی شوند؟
- آیا مشتری تمایل دارد در فرآیند توسعه حضور فعال داشته باشد و در هر مرحله بازخورد بدهد؟
- آیا تیم شما تجربه کافی در طراحی نمونه اولیه، تحلیل ریسک و مدیریت چرخههای تکرارشونده دارد؟
نتیجهگیری؛ کاربردی فکر کنید
مدل حلزونی صرفا یک مدل تئوریک نیست، بلکه ابزاری عملی برای توسعه موفق پروژههای پیچیده، با ریسک بالا و نیازهای متغیر است. اگر به دنبال روشی هستید که در عین کنترلپذیری، امکان تعامل مستمر با مشتری و مدیریت تغییرات را فراهم کند، این مدل انتخاب مناسبی خواهد بود.
پیشنهاد میکنیم پیش از شروع، یک چرخه نمونهای از این مدل را روی بخشی از پروژه امتحان کنید و تجربه تیم خود را بسنجید. در نهایت، با تکیه بر بازخوردها و ارزیابیهای مرحلهای، به توسعه نرمافزاری پایدار، ایمن و موفق خواهید رسید.
منبع: techtarget.com
سوالات متداول
خیر. هرچند هر دو مدل تکرارشونده هستند، اما مدل حلزونی تمرکز بیشتری بر تحلیل ریسک و نمونهسازی دارد و معمولا در پروژههای بزرگتر و پرریسک استفاده میشود. مدل چابک معمولا برای تیمهای کوچک و توسعه سریع کاربرد دارد.
مدل آبشاری خطی و غیرتکرارشونده است، در حالی که مدل حلزونی با تکرار فازها به توسعه تدریجی کمک میکند. در مدل حلزونی امکان بازبینی و اعمال تغییرات در هر مرحله وجود دارد اما در مدل آبشاری، هر مرحله باید کامل شود تا مرحله بعدی آغاز شود.
بله. به دلیل مراحل تکرارشونده، تحلیل ریسک، نمونهسازی و ارزیابیهای مداوم، این مدل هزینه و زمان بیشتری نسبت به مدلهای سادهتر دارد.
در پروژههای بزرگ، ترکیب مدلها ممکن است مفید باشد. به عنوان مثال میتوان فازهای پرریسک را با مدل حلزونی و فازهای سادهتر را با رویکرد چابک انجام داد.
معمولاً خیر. چون استارتاپها منابع محدودتری دارند و نیاز به بازاریابی سریع دارند، مدلهای چابک یا نمونهسازی سریع برای آنها مناسبتر هستند. اما اگر استارتاپ پروژهای با ریسک بالا و الزامات نامشخص داشته باشد، ممکن است از مدل حلزونی استفاده کند.
دیدگاهتان را بنویسید