خانه / طراحی تجربه کاربری (UX) / پروتوتایپ (Prototype) چیست؟

پروتوتایپ (Prototype) چیست؟

پروتوتایپ (Prototype) چیست؟

نویسنده:

زمان مطالعه 10 دقیقه

انتشار:

به‌روزرسانی:

تعداد نظرات: 0

در دنیایی که همواره در حال تغییر و به‌روز شدن به کمک فناوری‌های جدید است، توسعه و به‌روزرسانی سریع محصولات به یک نکته حیاتی برای کسب‌وکارها تبدیل شده است. یکی از راه‌های سرعت بخشیدن به فرایند توسعه محصول، استفاده از پروتوتایپ (Prototype) است. پروتوتایپ به نمونه اولیه از محصول گفته می‌شود که در فرایند توسعه، با نمایش واقعی ویژگی‌ها و ضعف‌ها به کامل شدن محصول کمک می‌کند. استفاده از نمونه‌سازی به شما کمک می‌کند تا محصول را ببینید، بشناسید و به کمک آن نمونه‌های بعدی را کامل‌تر توسعه دهید.

از این رو به‌عنوان یک طراح تجربه کاربری (UX) مهم است که بدانید نمونه‌ اولیه چگونه ایجاد می‌شود؛ چراکه ساخت پروتوتایپ بخشی حیاتی از فرایند طراحی تجربه‌های کاربری موفق است. در این مقاله از بلاگ آسا قصد داریم در مورد چیستی نمونه‌ اولیه (Prototype)، انواع نمونه‌های اولیه و ابزارهای مناسب آن صحبت کنیم، با ما همراه باشید.

پروتوتایپ (Prototype) چیست؟

پروتوتایپ (Prototype) به معنی نمونه اولیه است و در زمینه‌های مختلفی مانند طراحی محصول، توسعه نرم‌افزار و مهندسی به کار می‌رود. این نمونه یک مدل ابتدایی یا نسخه آزمایشی از یک محصول، سیستم یا ایده است که برای آزمایش و ارزیابی قابلیت‌ها و عملکرد آن قبل از تولید یا توسعه نهایی ساخته می‌شود.

ویژگی‌ها و اهداف پروتوتایپ

از پروتوتایپ به‌منظور آزمایش، ارزیابی و بهبود طراحی پیش از توسعه یا تولید نهایی استفاده می‌شود. در نتیجه ویژگی‌ها و اهداف آن را می‌توان به‌صورت زیر نام برد:

  • آزمایش ایده‌ها: پروتوتایپ به شما امکان می‌دهد ایده‌ها و مفاهیم خود را پیش از اجرای کامل آزمایش کنید.
  • کاهش ریسک: ازآنجایی‌که مشکلات و نقاط ضعف در مراحل اولیه مشخص می‌شوند، ریسک شکست کاهش می‌یابد.
  • ارتباط بهتر: پروتوتایپ ابزار بصری و عملی برای توضیح ایده‌ها به تیم‌ها، سهام‌داران یا مشتریان است.
  • بهبود طراحی: از بازخورد کاربران یا تیم فنی برای بهبود طراحی استفاده می‌شود.
  • صرفه‌جویی در زمان و هزینه: مشکلات پیش از توسعه نهایی حل می‌شوند که هزینه‌ها را کاهش می‌دهد.

پروتوتایپ در طراحی UX

در طراحی تجربه کاربری (UX)، پروتوتایپ به‌عنوان نسخه اولیه یک محصول عمل می‌کند و به طراحان، توسعه‌دهندگان و ذینفعان امکان می‌دهد تا ایده‌ها و مفاهیم طراحی را پیش از توسعه کامل بررسی و تأیید کنند. پروتوتایپ‌سازی یکی از مراحل حیاتی در فرایند طراحی UX است؛ زیرا شکاف بین یک مفهوم اولیه و اجرای نهایی آن را پر می‌کند و اطمینان حاصل می‌شود که محصول نهایی با نیازها و انتظارات کاربران همخوانی دارد. اهمیت پروتوتایپ در طراحی UX عبارت است از:

  1. آزمایش تعاملات کاربری: پروتوتایپ به تیم طراحی اجازه می‌دهد تا عملکرد و نحوه تعامل کاربران با محصول را بررسی کنند.
  2. جمع‌آوری بازخورد: کاربران می‌توانند پروتوتایپ را آزمایش کرده و نظرات خود را ارائه دهند که این امر به شناسایی مشکلات و نیازهای واقعی کمک می‌کند.
  3. شناسایی مشکلات زودهنگام: به جای اینکه بعد از توسعه، مشکلات کشف شوند، طراحان می‌توانند آن‌ها را در مرحله طراحی رفع کنند.
  4. ارتباط بهتر با ذینفعان: با استفاده از پروتوتایپ، می‌توان ایده‌ها را به‌صورت ملموس به تیم‌ها و مشتریان نشان داد و ابهامات را برطرف کرد.
  5. صرفه‌جویی در زمان و هزینه: بهینه‌سازی طراحی پیش از مرحله کدنویسی، از صرف هزینه‌های اضافی در مراحل نهایی جلوگیری می‌کند.

نمونه‌سازی (Prototyping) در طراحی UX

نمونه‌سازی، در واقع عمل ایجاد یک نمونه اولیه یا پروتوتایپ (Prototype) است. این عمل معمولا در مرحله تحقیق و توسعه از چرخه عمر محصول اتفاق می‌افتد. نمونه‌سازی اولیه اغلب قبل از این که توسعه‌دهندگان برنامه‌نویسی را شروع کنند، انجام می‌شود و مرحله نهایی توسعه محصول، قبل از عرضه نهایی است. اما اصلا نمونه اولیه چیست؟ به عبارت ساده، نمونه اولیه مدل ابتدایی از محصول است که محصول اصلی یا توسعه‌های آن، از روی این مدل ایجاد می‌شوند.

این مدل اساسا راهی برای نشان دادن منظور طراح است. در طراحی UX، نمونه اولیه معمولا نوعی شبیه‌سازی است که به توسعه‌دهندگان، سهام‌داران و سایر اعضای تیم نشان می‌دهد که کاربران چگونه با محصول نهایی تعامل خواهند داشت. این نمونه می‌تواند یک طراحی کامل از برنامه یا طراحی بخشی کوچک برای بررسی یک تعامل خاص باشد.

فیدلیتی (Fidelity prototype) چیست؟

این که چقدر یک نمونه اولیه با محصول نهایی مطابقت دارد، با مفهومی به نام فیدلیتی سنجیده می‌شود. مفهوم Fidelity به معنی میزان وفاداری نمونه اولیه به طرح نهایی است. میزان سرسپردگی یک نمونه اولیه ممکن است در عملکرد، طراحی بصری یا محتوای آن متفاوت باشد. به‌طور کلی، دو نوع فیدلیتی داریم که در ادامه به‌طور مختصر به هر کدام از آن‌ها می‌پردازیم:

۱. پروتوتایپ (Low-fidelity) Lo-fi

همان‌طور که از اسم این نوع از نمونه‌های اولیه مشخص است، این نمونه‌ها وفاداری یا سرسپردگی زیادی به محصول نهایی ندارند. در واقع محصولی که به‌طور مستقل تعاملی نباشد، طراحی بصری ناقصی داشته باشد یا محتوایی نداشته باشد، «نمونه اولیه Lo-fi» در نظر گرفته می‌شود. نمونه‌های اولیه Lo-fi روشی آسان برای برقراری ارتباط ملموس با یک مفهوم طراحی سطح بالا هستند.

نمونه‌های اولیه Lo-fi معمولا بیشتر از آن که برای آزمایش طراحی بصری باشند، برای آزمایش عملکرد محصول استفاده می‌شوند. در طول آزمایش، طراح نحوه تعامل کاربر با محصول را از طریق یک کیت نمونه‌سازی اولیه یا با جابه‌جایی دستی اسکچ‌ها یا به واسطه وایرفریم‌ها، شبیه‌سازی می‌کند.

این نمونه‌ها مقرون‌به‌صرفه، سریع و برای همکاری تیمی مفید هستند؛ به‌ویژه زمانی که یک طراح نیاز دارد ایده‌ای را برای یک ذی‌نفع یا توسعه‌دهنده روشن کند. درعین‌حال که این نوع از نمونه‌های اولیه، در داخل تیم‌ها مفیدند، می توانند کاربران را در طول آزمایش گیج کنند. این نمونه‌ها به سطح تخیل خوبی نیاز دارند تا با طراحی و پویایی محدود خود، اصل مطلب را برسانند.

۲. پروتوتایپ (High-fidelity) Hi-fi

برخلاف نمونه‌های اولیه Lo-fi، نمونه‌های Hi-fi، وفاداری بالایی به محصول نهایی دارند. نمونه‌های اولیه با وفاداری بالا یا Hi-fi اساسا نمونه‌های اولیه کاربردی هستند. آن‌ها تاحدامکان مشابه محصول نهایی عمل می‌کنند. این نوع از نمونه‌های اولیه، واقع‌بینانه، دقیق، پویا و کاربردی هستند. نمونه‌های اولیه Hi-fi در واقع شبیه یک برنامه یا وب‌سایت واقعی‌اند، محتوای مشابهی دارند که در طراحی نهایی هم ظاهر می‌شود و تعاملی هستند.

هنگامی که یک تیم طرح‌های خود را آزمایش، تکرار و شفاف‌سازی کند، یک نمونه اولیه Hi-fi ایجاد می‌کند. نمونه‌های اولیه Hi-Fi معمولا برای آزمایش‌های بیشتر استفاده می‌شوند. آن‌ها همچنین می‌توانند برای تایید در مراحل نهایی به ذی‌نفعان ارائه شوند. به‌طور کلی، نمونه‌های اولیه Hi-fi گران‌تر هستند؛ زیرا توسعه آن‌ها زمان و کار بیشتری می‌برد. آن‌ها برای سنجش قابلیت استفاده توسط کاربران واقعی عالی‌اند و به طراحان اجازه می‌دهند تا جنبه‌های بسیار خاص انتخاب‌های طراحی خود مانند انتقال متحرک، مراحل سفر کاربر و تعاملات خرد را آزمایش کنند.

انواع پروتوتایپ و روش‌های تهیه آن‌ها

پروتوتایپ ها را می‌توان به‌صورت آنالوگ – روی کاغذ – یا دیجیتال ساخت. نمونه‌های اولیه دیجیتال معمولا با استفاده از نرم‌افزار‌های وایرفریمینگ و ابزارهای نمونه‌سازی مانند فیگما، Sketch ، Framer یا Adobe XD ساخته می‌شوند. در ادامه انواع پروتوتایپ، مزایا و معایب و روش تهیه آن‌ها را توضیح می‌دهیم.

پروتوتایپ‌ها در طراحی UX چطور ساخته می‌شوند؟

۱. پروتوتایپ کاغذی (Paper Prototypes)

نمونه‌سازی کاغذی زمانی است که یک محصول دیجیتال یا رابط کاربری، روی کاغذ یا صفحات دیجیتال ترسیم می‌شود. این یک نوع نمونه‌سازی با وفاداری پایین (Lo-fi) است. معمولا، طراحان نقاشی‌های دستی از صفحه‌های متفاوتی که می‌خواهند بررسی کنند را ایجاد می‌کنند. یک طراح با تغییر دکمه‌ها، نقاشی‌ها یا صفحه‌های مختلف براساس عملکرد کاربر، نقش کامپیوتر را ایفا می‌کند.

  • مزایا:
    • سرعت بالا در طراحی و تغییرات.
    • هزینه پایین (نیاز به ابزار ساده مانند کاغذ و قلم).
    • تقویت همکاری و خلاقیت در تیم‌ها.
  • معایب:
    • عدم واقع‌گرایی (فقط نمایش مفهومی).
    • امکان نتایج غیر دقیق در آزمایش‌ها.
    • نیاز به تخیل بیشتر کاربران در تعامل با طرح.

۲. پروتوتایپ وایرفریم پیوندی (Linked Wireframe Prototype)

این نوع پروتوتایپ شامل طراحی وایرفریم‌های دیجیتالی از بخش‌های مختلف یک برنامه یا وب‌سایت است که از طریق لینک‌ها به یکدیگر متصل می‌شوند. این پروتوتایپ‌ها امکان تقلید از نحوه عملکرد محصول نهایی را با شبیه‌سازی تعاملات کاربر فراهم می‌کنند. برای ایجاد یک نمونه اولیه وایرفریم پیوندی، طراحان، ماک‌آپ‌های دیجیتالی از هر قسمت از یک برنامه یا وب‌سایت را ایجاد می‌کنند و آن‌ها را به هم پیوند می‌دهند. وایرفریم‌های قابل کلیک را می‌توان با نرم‌افزارهای وایرفریمینگ ایجاد کرد. وایرفریم‌های پیوندی معمولا به عنوان نمونه‌های اولیه lo-fi در نظر گرفته می‌شوند.

  • مزایا:
    • امکان شبیه‌سازی ساده و موثر جریان کاربر در محصول.
    • مناسب برای آزمایش ناوبری و جریان‌های کاربری.
    • قابلیت استفاده به‌عنوان یک نسخه اولیه با جزئیات کم (lo-fi).
  • معایب:
    • محدودیت در نمایش جزئیات گرافیکی و تعاملات پیشرفته.
    • نیازمند استفاده از نرم‌افزارهای خاص وایرفریمینگ.

۳. پروتوتایپ دیجیتال (Digital Prototypes)

این پروتوتایپ‌ها توسط ابزارهای دیجیتال مانند Figma یا Adobe XD طراحی می‌شوند و شامل نسخه‌های با جزئیات کم (lo-fi) و جزئیات بالا (hi-fi) هستند. نمونه‌های اولیه دیجیتال، مدل‌هایی با وفاداری بالا از یک برنامه کامل هستند. نمونه‌های اولیه دیجیتال به طراحان اجازه می‌دهند تا انتخاب‌های طراحی خود را بهینه کنند و آزمایش‌های دقیقی از جانب کاربر انجام دهند.

  • مزایا:
    • شبیه‌سازی دقیق تعاملات کاربر با محصول.
    • امکان آزمایش مکرر و بهبود مداوم.
      کاهش هزینه‌ها در مراحل پیش از توسعه.
  • معایب:
    • نیاز به یادگیری ابزارهای طراحی.
    • افزایش هزینه‌های زمانی و نیروی کار در پروتوتایپ‌های با جزئیات بالا.

۴. پروتوتایپ  کدنویسی شده (HTML و JavaScript)

در برخی موارد خاص، تیم‌ها پروتوتایپ‌هایی با استفاده از HTML و JavaScript ایجاد می‌کنند تا شبیه‌سازی دقیق‌تری از محصول نهایی داشته باشند. نمونه‌های اولیه کدنویسی معمولا یک مدل Hi-Fi از محصول نهایی پیشنهادی هستند. آن‌ها نزدیک‌ترین چیز به طراحی‌های آماده راه‌اندازی هستند. نمونه‌های اولیه کدنویسی شده زمینه اولیه را برای نسخه‌های آینده محصول فراهم می‌کنند. اغلب، نمونه‌های اولیه کدنویسی تنها در مراحل بعدی یا توسط طراحانی که می‌دانند چگونه کدنویسی کنند، استفاده می‌شوند.

  • مزایا:
    • نمایش عملکرد واقعی محصول نهایی.
    • ارائه یک پایه فنی برای توسعه محصول.
      امکان آزمایش بر روی پلتفرم‌های مختلف.
  • معایب:
    • وابستگی به مهارت کدنویسی طراح.
    • محدودیت خلاقیت به دلیل زمان و تمرکز موردنیاز برای کدنویسی.

تفاوت پروتوتایپ با وایرفریم و ماک‌آپ چیست؟

نمونه اولیه، وایرفریم (Wireframe) یا ماک‌آپ (Mockup) نیست. به‌طور معمول، پروتوتایپ‌ها طرح‌های تعاملی هستند که تا حدی کارکرد محصول را هم نمایش می‌دهند؛ اما ماک‌آپ‌ها و وایرفریم‌ها، معمولا طراحی‌های ایستا و غیرتعاملی محسوب می‌شوند. گاهی اوقات می‌توان اسکچ‌ها را به‌عنوان نمونه‌های اولیه در طراحی UX در نظر گرفت؛ به شرطی که از آن‌ها برای ارائه تجربه کاربر استفاده شود و اسکچ‌های متعددی برای ثبت جنبه‌های مختلف تجربه ایجاد شود.

مراحل ساخت پروتوتایپ

برای ساخت یک نمونه اولیه مناسب، لازم است که ابتدا با مراحل ساخت پروتوتایپ آشنا شوید. در حالت کلی ۴ مرحله برای ساخت Prototype وجود دارد. این مراحل عبارتند از:

  1. درک نیازهای کاربر: در این مرحله باید نیازمندی کاربران مشخص شود تا بر اساس آن، فرایند توسعه محصول شروع شود.
  2. تعیین اهداف و محدودیت‌ها: پس از مشخص شدن نیازمندی‌ها، باید هدف اصلی و اهداف جانبی محصول مشخص شوند. همچنین برای جلوگیری از پیچیدگی باید محدودیت‌های پروژه را هم مشخص کنید.
  3. شروع طراحی اولیه به کمک اسکچ و وایرفریم: در اینجا باید وایرفریم‌های ساده و طراحی اولیه را شروع کنید. این طرح‌ها ساختار کلی، چیدمان و فرایندهای محصول را مشخص می‌کنند.
  4. تکرار و بهبود: این فرایند را برای رسیدن به نمونه اولیه مناسب تکرار کنید. در حالت کلی هم فرایند نمونه‌سازی یک فرایند تکرارشونده است که تا رسیدن به نمونه نهایی ادامه پیدا می‌کند.

ابزارهای مناسب برای ایجاد prototype

ابزارهای مناسب برای ایجاد نمونه اولیه

در حال حاضر چندین ابزار نمونه‌سازی برای طراحان UI/UX وجود دارد و انتخاب مناسب به نیاز و بودجه طراح بستگی دارد. برخی از محبوب‌ترین ابزارهای نمونه‌سازی عبارتند از InVision، Adobe XD، Figma، Sketch، Framer، Marvel، UXPin، ProtoPie و Azure RP. در زیر ۳ ابزار پرکاربرد را به اختصار معرفی کرده‌ایم:

  • فیگما (Figma) یک ابزار نمونه‌سازی پیشرو برای طراحان UX/UI است؛ زیرا به طراحان اجازه می‌دهد تا وایرفریم‌ها و رابط‌های کاربری صیقلی‌شده را در یک رابط کاربری مبتنی بر ابر (cloud) ایجاد کنند و تعاملات و جریان‌های قابل کلیک را از طریق طراحی تنظیم کنند.
  •  ProtoPie یکی دیگر از ابزارهای قدرتمند نمونه‌سازی است که به‌طور خاص به نمونه‌سازی اختصاص داده شده است و برای نشان دادن تعاملات پیچیده که نزدیک به یک چیز واقعی هستند، مفید است.
  • Adobe XD یکی دیگر از گزینه‌های همه‌کاره در میان بهترین ابزارهای نمونه‌سازی رابط کاربری است و برای نمونه‌های اولیه با وفاداری بالا (hi-fi) مفید است که دقیقا شبیه یک محصول کاملا کدنویسی به نظر می‌رسند و رفتار می‌کنند.

بیشتر بخوانید:‌ مقایسه Adobe XD و Figma؛ کدام ابزار بهتر است؟

کاربردهای پروتوتایپ در طراحی UX

طراحی یک محصول عالی بدون تست، تقریبا غیر ممکن است. نمونه‌سازی اجازه می‌دهد تا محصول قبل از توسعه آزمایش شود تا در طول فرایند ساخت، حداکثر کارایی را داشته باشد. تست موثر در مرحله تحقیق، باعث حفظ اعتبار محصول می‌شود. به‌علاوه، زمان و هزینه صرف‌شده برای توسعه محصول را بسیار بهینه‌تر می‌کند.

کاربردهای پروتوتایپ در طراحی UX

نمونه‌سازی به طراحان این امکان را می‌دهد تا مطمئن شوند که مفهوم ذهنی‌ای که دارند، همان‌طور که می‌خواهند کار می‌کند. تحقیق و آزمایش UX هم به حداکثر کردن قابلیت استفاده (Usability) کمک خواهد کرد. تکرار براساس بازخورد‌های به‌دست‌آمده از آزمایش کاربر واقعی، برای یافتن و حل مشکلات قبل از راه‌اندازی محصول، بسیار مهم است. در نتیجه می‌توان کاربردهای پروتوتایپ در طراحی UX را به‌صورت زیر شرح داد:

  1. ارزیابی ایده‌ها و مفاهیم اولیه:
    پیش از شروع طراحی نهایی، طراحان UX از پروتوتایپ‌ها برای بررسی و آزمایش ایده‌های اولیه استفاده می‌کنند. این فرایند شامل ایجاد نمونه‌های ساده (مانند وایرفریم‌های دستی) برای شناسایی نیازهای کاربران و تطبیق طراحی با اهداف پروژه است.

  2. شبیه‌سازی تعاملات کاربر:
    پروتوتایپ‌های تعاملی، مانند نمونه‌های دیجیتالی، امکان شبیه‌سازی عملکرد محصول را فراهم می‌کنند. این نوع پروتوتایپ به کاربران اجازه می‌دهد که تعاملات واقعی، مانند کلیک کردن روی دکمه‌ها، جستجو در صفحات، یا پر کردن فرم‌ها را تجربه کنند. این شبیه‌سازی به طراحان کمک می‌کند نقاط ضعف و قوت طراحی را شناسایی کنند.

  3. آزمایش قابلیت استفاده (Usability Testing):
    یکی از مهم‌ترین کاربردهای پروتوتایپ در UX، تست قابلیت استفاده است. طراحان با استفاده از نمونه‌های اولیه، محصول را به کاربران ارائه می‌دهند تا عملکرد آن را ارزیابی کنند. بازخوردهای به‌دست‌آمده در این مرحله برای بهبود تجربه کاربری بسیار ارزشمند است.

  4. برقراری ارتباط میان تیم‌ها:
    پروتوتایپ‌ها به‌عنوان یک ابزار ارتباطی مؤثر میان تیم‌های مختلف (مانند طراحان، توسعه‌دهندگان، و مدیران پروژه) عمل می‌کنند. این نمونه‌ها به همه افراد تیم یک درک مشترک از محصول می‌دهند و باعث می‌شوند از اختلافات در برداشت‌ها جلوگیری شود.

  5. مدیریت هزینه‌ها و زمان:
    پروتوتایپ‌ها در UX به کاهش هزینه‌ها و زمان توسعه کمک می‌کنند. با آزمایش و اصلاح مشکلات در مراحل اولیه طراحی، از هزینه‌های اضافی در مراحل بعدی جلوگیری می‌شود. برای مثال، رفع یک خطا در طراحی اولیه بسیار ارزان‌تر از رفع همان خطا در محصول نهایی است.

  6. پیش‌بینی بازخوردهای کاربر:
    پیش از عرضه محصول، طراحان UX می‌توانند با استفاده از پروتوتایپ‌ها بازخوردهای اولیه کاربران را پیش‌بینی کنند. این فرآیند به طراحان کمک می‌کند تا محصولی را ارائه دهند که به بهترین نحو با انتظارات و نیازهای کاربران سازگار باشد.

معایب پروتوتایپ

در کنار مزایا و کاربردهایی که بالاتر به آن‌ها اشاره کردیم، نمونه‌سازی معایبی هم دارد که باعث می‌شود برای بعضی از پروژه‌ها کاربردی نباشد. این معایب عبارتند از:

  • نیاز به صرف منابع و زمان نسبتا زیاد
  • گمراه‌کننده (در صورت ضعیف اجرا شدن)
  • عملکردهای محدود
  • هزینه بالا

یک نمونه اولیه (prototype) چقدر باید تعاملی باشد؟

همه نمونه‌های اولیه در طراحی تجربه کاربری باید تا حدی تعاملی باشند. سطح تعاملی که نمونه اولیه شما دارد بستگی به این دارد که چرا نمونه اولیه را می‌سازید، در چه مرحله‌ای از طراحی هستید و چقدر زمان برای ایجاد نمونه اولیه دارید.

اگر در حال توسعه یک نمونه اولیه برای نشان دادن سفر کاربر (User Journey) هستید یا می‌خواهید یک قابلیت خاص را طراحی کنید، یک نمونه اولیه lo-fi ممکن است برای حل چالش‌های شما کافی باشد. بااین‌حال، اگر قصد دارید یک نمونه اولیه برای تست کاربر ایجاد کنید، نمونه‌های اولیه hi-fi داده‌های دقیق‌تری را در اختیار شما قرار می‌دهند.

نمونه‌های اولیه، به‌منظور کمک به طراحان برای آزمایش اهداف خود ساخته می‌شوند. در دراز مدت، نمونه‌سازی به تیم‌ها در صرفه‌جویی در هزینه و زمان کمک می‌کند. اگر ایجاد یک نمونه اولیه hi-fi به شما کمک نمی‌کند که در زمان و هزینه‌تان صرفه‌جویی کنید یا به شما اجازه نمی‌دهد یک چیز خاص را به‌طور موثر آزمایش کنید، احتمالا یک نمونه اولیه lo-fi برای این مرحله از طراحی کافی است.

ویژگی های یک پروتوتایپ خوب

ویژگی‌های یک پروتوتایپ خوب، به‌خصوص در طراحی تجربه کاربری (UX)، نشان‌دهنده توانایی آن در برآورده کردن اهداف طراحی و حل مشکلات کاربران است. در زیر، ویژگی‌های کلیدی یک پروتوتایپ موفق را بیان بررسی می‌کنیم:

  • وضوح و قابل درک بودن: یک پروتوتایپ خوب باید به وضوح ایده‌های طراحی را نشان دهد و برای تیم‌ها و کاربران قابل درک باشد. تعاملات، جریان‌ها، و بخش‌های مختلف باید به راحتی مفهوم طراحی را منتقل کنند.
  • قابلیت تعامل (Interactivity): پروتوتایپ باید قابلیت تعامل داشته باشد، به‌ویژه اگر در مراحل تست کاربران استفاده می‌شود. کاربران باید بتوانند با کلیک کردن، پیمایش کردن یا تعامل با عناصر مختلف، تجربه‌ای شبیه به محصول نهایی داشته باشند.
  • انعطاف‌پذیری: پروتوتایپ باید به راحتی قابل تغییر و اصلاح باشد تا بتوان از بازخوردها و نتایج تست‌ها برای بهبود طراحی استفاده کرد. ابزارها و تکنیک‌های استفاده‌شده در طراحی پروتوتایپ باید امکان ویرایش سریع را فراهم کنند.
  • واقع‌گرایی متناسب با هدف: سطح واقع‌گرایی (Low-Fidelity یا High-Fidelity) باید با هدف طراحی و مرحله توسعه همخوانی داشته باشد.
  • کاربردی بودن برای تست و بازخورد: یک پروتوتایپ خوب باید به گونه‌ای طراحی شود که امکان انجام تست‌های کاربری فراهم شود. باید بتوان مشکلات طراحی، چالش‌های کاربر، و نیازمندی‌های محصول را از طریق آن شناسایی کرد.
  • سازگاری با نیاز کاربران: پروتوتایپ باید نشان‌دهنده نیازها، رفتارها، و انتظارات کاربران باشد. این ویژگی کمک می‌کند که طراحی نهایی با هدف اصلی محصول، یعنی برآورده کردن نیازهای کاربران، همخوانی داشته باشد.
  • کم‌هزینه و سریع (برای مراحل اولیه): در مراحل اولیه، پروتوتایپ باید کم‌هزینه و سریع باشد تا امکان بررسی ایده‌ها و مفاهیم مختلف به‌سرعت فراهم شود.
  • تمرکز بر تجربه کاربری (User-Centric): تمام جنبه‌های پروتوتایپ باید بر اساس نیازها و تجربیات کاربران طراحی شود. حتی در مراحل اولیه، جریان کاربری باید روان و منطقی باشد.
  • انعکاس واضح اهداف پروژه: پروتوتایپ باید اهداف پروژه را به خوبی نشان دهد، از جمله نحوه رفع مشکلات کاربران و دستیابی به اهداف طراحی.
  • توانایی ارائه به ذینفعان (Stakeholders): یک پروتوتایپ خوب باید به راحتی قابل ارائه باشد تا تیم‌های مختلف و ذینفعان پروژه بتوانند آن را بررسی و ارزیابی کنند.
  • مقیاس‌پذیری: پروتوتایپ باید قابلیت توسعه داشته باشد تا با پیشرفت مراحل طراحی و افزودن جزییات، همچنان کارآمد باقی بماند.
  • استفاده از ابزارهای مناسب: استفاده از ابزارهایی مانند Figma، Adobe XD یا UXPin که امکان ایجاد پروتوتایپ با دقت بالا و قابلیت تعامل را فراهم می‌کنند، از ویژگی‌های یک پروتوتایپ موفق است.

سخن پایانی

چه بخواهید ایده نهایی طراحی خود را به ذی‌نفعان ارائه دهید و چه در تلاش برای برقراری ارتباط با طراح دیگری باشید، نمونه‌سازی روشی برای ایجاد راحت‌تر این ارتباطات است. در واقع پروتوتایپینگ (Prototyping) یک مهارت ضروری برای هر طراح است. به‌عنوان یک طراح، احتمالا در هر مرحله از توسعه محصول در هر پروژه در طول حرفه خود، نمونه‌های اولیه ایجاد خواهید کرد. در نتیجه یادگیری زبان، فرایند و انتظارات نمونه‌های اولیه مفید است. ما در این مقاله تلاش کردیم هر آنچه برای آشنایی اولیه شما با مفهوم نمونه‌سازی اولیه نیاز بود را در اختیارتان قرار دهیم. خوشحال می‌شویم که شما هم تجربه‌های خود را از طریق بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

سوالات متداول

۱. پروتوتایپ (Prototype) چیست؟

پروتوتایپ یا نمونه اولیه، مدل اولیه‌ای از محصول است که محصول نهایی، با توجه به آن ساخته می‌شود.

۲. هدف پروتوتایپ چیست؟

از اهداف اصلی نمونه‌سازی می‌توانیم به کاهش ریسک، بهبود توسعه، ارتباط بهتر با ذی‌نفعان و دریافت بازخورد اولیه از کاربران اشاره کنیم.

۳. انواع روش‌های تهیه پروتوتایپ کدامند؟

نمونه‌های اولیه را می‌توانیم به روش‌های مختلفی مانند کاغذی، دیجیتال، وایرفریم پیوندی، کدنویسی شده و … ایجاد کنیم.

فرصت‌های شغلی

ایجاد محیطی با ارزش های انسانی، توسعه محصولات مالی کارامد برای میلیون ها کاربر و استفاده از فناوری های به روز از مواردی هستند که در آسا به آن ها می بالیم. اگر هم مسیرمان هستید، رزومه تان را برایمان ارسال کنید.

سوالات متداول

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *